ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

 

 

همه ی موجودات روزی خواهند مرد و روزی فرا خواهد رسید که رستاخیز نام دارد، در این روز ارواح به داخل جسم هایشان باز خواهند گشت و حساب و کتاب برای اعمال دنیا شروع خواهد شد، در روز رستاخیز لرزه بر اندام تمام ستی خواهد افتاد، وقتی که زمین با شدیدترین زلزله ها خواهد لرزید، وقتی که کوه ها همچون پنبه هایی نرم به حرکت در خواهند آمد و خورشید یخ خواهد زد، در آن روز فریاد انسان ها از مشرق تا مغرب به گوش خواهد رسید و انسان های گروه گروه از گورها بیرون خواهند آمد. اما به راستی آن هایی که در رستاخیز به بهشت خواند رفت چه کسانی خواهند بود؟ ارواحی که در آخرالزمان به داد این بشریت رسیدند؟ یا نه کسی که به فریاد مردمان مظلوم خواهد رسید؟ آری منجی و یارانش بهشتی اند یا ارواحی که به پا خاسته اند؟

call of duty ghosts slogan wallpaper ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

Call Of Duty، معمای مرموز اکتیویژن!

2013، سال خوبی بود. عناوینی فراموش نشدنی در این سال عرضه شدند، Bioshock Infinity، Grand Theft Auto V، The Last Of Us از مطرح ترین این عناوین بودند. 2013 سالی است که نسل هشتم رسما شروع به کار خواهد کرد و عمر اصلی Play Station 3 و XBOX 360 پایان خواهد یافت. اما هنوز که هنوز است، از سال 2005 تاکنون Call Of Duty هرسال منتشر می شود. در این بین سورپرایزهای فوق العاده ای داشته است و بعضا هم هوادارانش را ناامید کرده است. اما چیزی که امسال همه را در بهت فرو برد این بود که به راستی چه بلایی به سری COD آمد؟ چه چیزی باعث شد حقیقتا Battlefield 4 بهتر باشد، انقلابی تر باشد و از همه مهم تر هیجان انگیز تر باشد؟

call of duty ghosts  wallpaper ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

شروع یک مبارزه:
 وقتی که Call Of Duty Ghosts را شروع کردم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که به راستی از هیجان COD کاسته شده است. البته چیزی که قبل از عرضه بازی ذهنم را آزار می داد این بود که وقتی کارگردان اصلی شرکت سازنده، آن را ترک کند چه بلایی به سر بازی خواهد آمد. حدسم درست بود. شاید رفتن Jason West، عناوین Infinity Ward را دچار تغییر سبک نکرده بود اما Ghosts انگار یک ندای وظیفه ی کاملا متفاوت بود. ندای وظیفه ای که در مورد آن صحبت خواهم کرد. در مورد آرمان هایی که از بین رفت، کاراکترهایی که از بین رفت و از همه مهم تر علاقه ای که از بین رفت…

قبل از شروع این نقد باید عرض کنم که جملاتی که به عنوان تیتر می بینید از آدولف هیتلر است.

حقیقت همان دروغی است که بارها و بارها تکرار شده است.
داستان Ghosts تشابهی نسبی از لحاظ زمانی با Black Ops 2 دارد. وقایعی که از 2013 شروع می شود و تا 2023 ادامه می یابد. در سال 2013 کشورهای آمریکای لاتین و آمریکای مرکزی نظیر شیلی و کلمبیا و مکزیک گروهی به نام”فدراسیون” را تشکیل می دهند و ایالات متحده را با بمباران و حملات نظامی تبدیل به یک ویرانه می کنند. البته نقطه کور این داستان که به آن اشاره درستی نمی شود این است که این کشورها نه از ثروت خاصی برخورددار هستند و نه حامیان اصلی آن ها ابرقدرت های شرقی نظیر روسیه و چین هستند. به هرحال آمریکا دیگر یک ابرقدرت نیست و یک کشور ضعیف محسوب می شود. در این بین خانواده ای نظامی تحت عنوان Walker گروهی به نام Ghosts را تشکیل می دهند که بعدها فرمانده نظامی آن ها، ژنرال نیروی دریایی توماس مریک است. اعضای خانواده واکر عبارتند از: پدر که Elias Walker نام دارد، دو پسر که برادر بزرگتر David Walker یا Hesh و برادر کوچکتر Logan Walker نام دارند که لوگان واکر کاراکتراصلی این داستان است.  در داستان Ghosts شما شاهد شخصیت پردازی خوبی نیستید و کاراکتر پردازی Soap و Price بسیار بهتر از الیاس با پسرانش است و همچنین شخصیت پردازی خوب Alex Mason با Frank Woods و یا Gary Roach Sanderson  با Ghost بسیار بهتر از دیوید و لوگان واکر بود. در طول بازی با توجه به هنر نویسنده مطرح بازی یعنی آقای Stephen Gaghan رابطه احساسی خوبی در مورد علاقه دو برادر به هم ایجاد می شوند که از این نظر Ghosts عنوان خوبی به شمار می آید اما روایت کلی داستان ضعیف تر شده است. در طول بازی جای یک کاراکتر منفی نظیر ولادیمیر ماکاروف خالی است. به طور کلی سناریوی بازی از لحاظ درام بسیار قوی است اما از نظر کلی داستانی معمولی را از Ghosts شاهد هستیم.

Call of Duty Ghosts screenshot 3 ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

بهترین وسیله برای شکست یک ملت ناتوان ساختن انرژی و اراده معنوی است :
در امر گرافیک بازی با IW Engine 6.0 ساخته شده است که انجین قوی تری نسبت به IW 5.0 می باشد. البته نکته ای که در مورد Ghosts می توان به صراحت گفت این است که در طول گیم پلی بازی پیشرفت هایی نسبت به BO2 داشته است اما بازهم شاهد یک گرافیک قدرتمند نیستید. Ghosts در پلتفرم PC در بعضی از مراحل جلوه های بصری خوبی دارد اما در نسخه کنسولی آن شاهد گرافیکی چشم نواز نیستید. اما در سکانس های سینمایی بازی و همچنین طراحی کاراکترها، Ghosts عملکرد قابل قبولی دارد. نقطه عطف گرافیک بازی در مرحله زیر اقیانوس است که در آن رنگ پردازی و جزئیات زیر آب به خوبی کار شده اند. به جز این مورد بازی در گیم پلی حرف چندانی برای گفتن حداقل در نسل هفتم ندارد و با توجه به گرافیک معمولی بازی در نسخه PC باید منتظر نسخه 1080 P کنسول PS4 باشیم تا ببینیم Ghosts در نسل بعد چه حرفی برای گفتن از نظر گرافیکی دارد.

در طول بازی با استفاده از Manual Visual، سازندگان توانسته اند جلوه های دور از محیط را به خوبی طراحی کنند. اگر یک منتقد باشید متوجه می شوید که سازندگان سعی کرده اند از  استانداردهای AA به خوبی بهره مند شوند اما با توجه به این که IW 6.0 بازهم یک انجین کامل نیست نتوانسته اند معیارهای خود را به خوبی پیاده کنند. در طول بازی متوجه می شوید که فیزیک Ghosts پیشرفت کرده است و این از معدود ویژگی های گرافیکی بازی در نسل هفتم است. فیزیک اجسام و کاراکترها به خوبی رعایت شده است و به نظر می رسد که IW Engine در امر تخریب پذیری موتور قوی ای است. مطابق همیشه بازی بر روی 60 فریم ثابت قرار دارد که مثل همیشه نقطه قوت بازی بر روی همه پلتفرم ها می باشد. برعکس BF4 این نسخه از ندای وظیفه از باگ های کمتری برخورد دار است.

نورپردازی و سایه زنی در بازی با استفاده از چند ضلعی ها به خوبی خودنمایی می کند. خصوصا سایه ها که کمتر لبه دار می شوند. در طول بازی و بسته به محیط بازی نورپردازی به خوبی خودنمایی می کند و از این نظر از BO2 و MW3 بسیار قوی تر است. به طور کلی اگر تم و جو Ghosts تاریک تر از این می شد شاید بازی می توانست در امر گرافیک قوی تر عمل کند اما با توجه به این که همانند BO2 محیط های باز در بازی زیاد هستند، سازندگان قدرت مانور کمتری پیدا کرده اند. ترکیب رنگ ها در Ghosts یکی از عوامل ضعف آن در امر گرافیک است زیرا شما با عنوانی که رنگ های آن طبیعی باشد مواجه نیستید.  اما شاید بتوان گفت که تکسچرها ضعیف ترین بخش گرافیکی بازی هستند که دیر لود شدن آن ها و همچنین ضعف در طراحی آن ها از جمله نقاط منفی گرافیک بازی محسوب می شود که ظاهرا سازندگان بدون تعبیه بندی و پیکربندی خاصی آن ها را طراحی کرده اند!

Call of Duty Ghosts screenshot 4 ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند!

David Buckleyآهنگساز این سری است. وی نامی آشنا برای اهالی سینما است و همچنین سازنده قطعات زیبای عنوان Metal Gear Solid 4 است. قطعات احساسی وی خصوصا قطعه مرگ اسنیک در آغوش پسرش از جمله کارهای ماندگار وی در صنعت سینما به شما می آید. حضور باکلی نقطه قوتی برای بازی است. خوشبختانه اکتیویژن مثل همیشه به بخش موسیقی و صداگذاری اهمیت زیادی می دهد و مانند نسخه های قبل که از آهنگسازان معروفی مانند هانس زیمر استفاده شده بود این بار هم به سراغ خوب کسی رفته شده است! سورپرایز بزرگ بازی حضور رپر مشهور آمریکا EMINEM است که قطعه پایانی Credit بازی تحت عنوان Survival توسط وی خوانده شده است. در بخش صداگذاری هم از افراد مطرحی نظیر Kevin Gage استفاده شده است. در طول بازی شما ضعفی از طرف صداگذاری بازی نخواهید دید.

call of duty ghosts eminuem ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

اشک هایی که برای شکست ریخته ایم همان عرق هایی است که برای پیروزی نریخته ایم.(آدولف هیتلر)

BO2 از نظر گیم پلی پیشرفت های خوبی داشت اما نتوانستند از ایده های زیاد آن به خوبی استفاده کنند. اما متاسفانه Ghosts بر خلاف BO2 به جز یکی دو ایده، ویژگی خاص ندارد. مهم ترین تغییر آن استفاده از سگی به نام رایلی در گروه Ghosts است. در مواقعی که بازیکن نمی تواند دشمنی را از پای در بیاورد می توان از این سگ استفاده کرد و وی را کنترل کرد. در نسخه های قبلی هم این حیوان در بازی حضور داشت اما این بار می تواند به جای این که به ضرر شما باشد، یک همراه خوب باشد. اما بهای زیادی به این حیوان داده نشد و وی به تدریج از بازی کنار خواهد رفت. در زیر آب هم یک ویژگی عجیب وجود دارد و آن هم این است که حتی در زیر آب نیز می توان با اسلحه شلیک کرد! قابلیت لغزش یا Slide هم به مانند عناوینی نظیر Crysis وجود دارد که یک ایده نیست و فقط در بعضی نقاط مفید است و بودن یا نبودن آن تاثیر خاصی در گیم پلی بازی ایجاد نمی کند!

در مورد گیم پلی Ghosts نمیتوان مفصل صحبت کرد. در طول بازی با تعداد زیادی سلاح پیشرفته مواجه خواهید شد که میتوان با استفاده از آن ها دل را به دریا زد و به مقابله با تعداد زیادی دشمن پرداخت! خبری از وسیله های نقلیه زیادی نیست و متاسفانه قابلیت های گیم پلی بازی همانند MW3 بسیار محدود است. به طور کلی به نظر می رسد نبود جیسون وست و وینس زامپلا ضربه شدیدی را به Infinity Ward وارد کرده است و آن ها فاقد یک کارگردان خلاق برای ایده های نو هستند. ضعف دیگر بازی کوتاهی بیش از حد ماموریت های آن است. 17 ماموریت که می توان بر روی درجه هایی نظیر Normal و حتی Hard آن ها را 6 یا 7 ساعت به اتمام رساند!

640px Good boy Riley COD Ghosts1 ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

اما بخش مولتی پلیر بازی بازهم دارای پیشرفت خاصی نیست و سیر تکاملی آن فقط در اضافه شدن مدهای جدید محدود می شود. متاسفانه همانند BO2 مپ ها به شدت کوچک هستند که پلیر را خسته خواهند کرد. در طول بخش Multi Player میتوانید شخصیت خود را انتخاب کرده و سپس به بازی با دوستان خود بپردازید. جدیدترین مد بازی Extinction نام دارد که در طی آن 4 پلیر باید از خود در برابر بیگانگان دفاع کنند. این مد چندان جالب نیست وحالتی شبیه به Zombie Mode دو نسخه Black Ops و نسخه World At War دارد. البته مدی به نام Safe Guard وجود دارد که مانند Extinction باید برای بقا از خود این بار در برابر سربازان دشمنان دفاع کنید و در این حالت بعد از هر دفاع از نظر غنائم ساپورت خواهید شد. به جز این دو مد، شاهد مد جدیدی نیستید و در مدهایی نظیر Team Death Match و Domination می توانید کاراکتر و سلاح خود را ارتقا دهید.

Call of Duty Ghosts ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

به راستی که جنگ سرآغاز همه ی مشکل ها است:
COD Ghosts بازهم به مانند سایر عناوین عنوان ضعیفی نیست اما بسیار تکراری و بدون هیچ گونه نوآوری است. قطعا این بازی شایسته دریافت چنین نمراتی می باشد و این نمرات و متا اسکور 74 میتواند این را به اکتیویژن بفهماند که هرسال نمرات و میزان فروش Call Of Duty پایین می آید. قطعا می توان گفت که ندای وظیفه به استراحتی طولانی نیاز دارد تا دوباره بتواند با تیمی خلاق و با داستانی خاص تر و ایده هایی بهتر پا به رقابت با شوترها بگذارد. ضعف Infinity Ward در ساخت Ghosts، استدیوی Dice را بسیار خوشحال کرد. زیرا آن ها بالاخره COD افسانه ای را به زانو در آوردند.

Call Of DutyGhosts 1 ندایی که دیگر به گوش نمی رسد | نقد و بررسی Call Of Duty:Ghosts

[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:,

] [ 11:10 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی بازی Enemy Front
بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

سال هاست که عناوین سبک تیر اندازی اول شخص (First Person Shooter) از دوره ی جنگ های جهانی فاصله گرفته اند و دیگر کم تر بازی مشاهده می شود که موضوع آن جنگ جهانی باشد؛ اوج این بازی ها در نسل ششم بازی های رایانه ای و با بازی هایی هم چون: سه نسخه ی اولیه ی سری ندای وظیفه (Call Of Duty) و یا نسخه های اولیه ی سری مدال افتخار (Medal Of Honor) بود که مسلما اکثر شما عزیزان هم آن ها را به یاد دارید که همه ی ما را چه طوری پای کنسول ها می نشاند! اما بازی های سبک First Person Shooter پس از مدتی با تغییراتی رو به رو شدند و عمده ی این تغییرات را بازی Call of Duty 4: Modern Warfare در این سبک به وجود آورد و این سبک را از دوره ی جنگ جهانی دوم به جنگ های مدرن و امروزی منتقل کرد که در آن زمان نو آوری جدیدی به حساب می آمد و روند یک سان بودن بازی های First Person Shooter (FPS) از نظر زمان وقوع را دچار تغییر و تحولاتی کرد که اکثر گیمر های این سبک هم آن را پسندیدند.

رفته رفته شوتر های نظامی جنگ جهانی دوم جای خود را به بازی های پر زرق و برقی دادند که اکثریت آن ها در آینده اتفاق می افتادند و اگر هم در زمان حال اتفاق می افتادند، در داخل بازی فقط و فقط تکنولوژی های نوین را به نمایش می گذاشتند. همین امر باعث شد تا جنگ جهانی دوم که زمانی سوژه ی اکثر بازی های FPS بود، هم اکنون فقط به عنوان یک خاطره در ذهن ها باقی بماند. به طوری که پر طرف دار ترین عناوین FPS که تا چندی دیگر منتشر خواهند شد، کاملا از جنگ جهانی دوم فاصله گرفته و به موضوعات دیگری می پردازند.

در این میان، بازی Enemy Front قصد دارد تا با تجدید خاطرات گیمر ها و زنده کردن دوباره ی جنگ جهانی دوم در زمینه ی گیم، دل هواداران قدیمی و دوست داران سبک FPS را به دست آورد. این عنوان توسط CI GAMES ساخته شده است و پروسه ی طولانی را سپری کرده است، بازی در ابتدا در سال 2011 معرفی شد و قرار شد تا بازی در اواخر سال 2012 منتشر شود. سپس، تا اوایل سال 2013 تاخیر خورد و پس از آن اواخر سال 2013 به عنوان تاریخ انتشار بازی اعلام شد و در نهایت، بازی در ماه ژوئن سال 2014 منتشر شد.

باید ببینیم که آیا CI GAMES توانسته است این خاطرات را به خوبی برای گیمر ها تداعی کند و سابقه ی جنگ جهانی دوم را در صنعت گیم لکه دار نکند؟

EnemyFront بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

باکس آرت نسخه PC بازی

شناسنامه ی بازی

نام بازی: جبهه دشمن (Enemy Front)

استودیو ی سازنده: CI GAMES (City Interactive)

ناشر: Bandai Namco Games

پلتفرم (ها): Microsoft Windows, PlayStation 3, Xbox 360

انجین ساخت بازی: Cry Engine

سبک بازی: تیر اندازی اول شخص – جهان آزاد (First Person Shooter – Open World)

مد (ها): تک نفره – چند نفره (Single Player – Multiplayer)

تاریخ انتشار: 10 ژوئن 2014 در آمریکای شمالی – 13 ژوئن 2014 در اروپا

=========================

باز هم قصه ی تلخ جنگ

همان طور که اشاره شد، دوران جنگ جهانی دوم در چندین سال پیش مورد توجه اکثر بازیسازان بود و بازی هایی هم که بر این اساس ساخته می شدند، روز به روز کم فروغ تر می شدند تا این که بازی های سبک FPS وارد دنیای مدرن جنگ و نبرد شدند؛ پس از گذشت چندین سال و حتی چند نسل، عنوان Enemy Front باز هم به این سوژه ی قدیمی بازگشت. پس نمی توان محوریت داستان این بازی، جنگ جهانی دوم، را ایده یِ تکراری دانست، بلکه به دلیل این که سازندگلن اخیرا کم تر سراغ این موضوع می روند (به جز چند مورد خاص دیگر)، جنگ جهانی دوم می تواند موضوع جذابی هم برای این بازی باشد.

شما به عنوان خبرنگاری اِمریکایی با نام رابِرْتْ هاوْکینْسْ (Robert Hawkins) وارد میدان مبارزات می شوید و باید به مقابله با جنایت هایِ وحشیانه یِ نازی ها که آدولْفْ هیتْلِرْ (Adolf Hitler) بپردازد که برای این کار دست به همکاری با نیرو های نظامی می کند؛ این گروه نظامی در تونل های زیر زمینی استقرار دارند و به نوعی مقرْ فرماندهی آن ها در زیرِ زَمین است. در زیرِ زمین، مهمات جمع می کنند، تمرین نظامی می کنند، تونل های جدید برای راهیابی به قرارگاه های دشمن نیز هست.

شما هم باید با استفاده از همین تونل های زیرزمینی به مناطق مختلف بروید و ماموریت های متفاوتی را انجام دهید. این ماموریت ها شامل کار های متنوعی می شود که همگی در راستای جلو گیری از کشت و کشتار مردم بی گناه است و در این راه، به ناچار باید به مبارزه یِ مسلحانه با نازی ها بپردازید. البته، ماجرا به همین جا ختم نمی شود و شخصیت اصلی بازی، رابِرْتْ هاوْکینْسْ، دارای سرگذشت منحصر به فردی است که به دلیل عدم اسپویلر در اینجا توضیح بیش تری در این رابطه داده نمی شود.

EF Soldiers announce 610 بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

طعم تلخ جنگ، واقعا چرا؟ چرا این قدر کشت و کشتار؟ هدف اونا از این کارا چیه؟ مگه مردم چی کار کردن؟

تجربه ی دوباره ی جنگ جهانی

قطعا در بازی های سبک FPS، مهم ترین موردی که موجب جذب گیمر ها به عناوین این سبک می شود، گیم پلی آن هاست؛ در سال 2014 که گیمر های سبک FPS، بازی های زیادی را در این سبک تجربه کرده اند، وظیفه ی خطیری بر عهده ی CI GAMES قرار داشت تا بتواند از لکه دار شدن نام جنگ جهانی دوم در دنیای بازی های ویدیویی جلو گیری نماید.

گیم پلی عنوان Enemy Front یکی از نقاط قوت آن محسوب می شود و دلیل آن هم باز بودن دست شما برای به اتمام رساندن مراحل بازی با استفاده از روش های متفاوت و جذاب است. برای پیش برد مراحل می توانید مثل اکثر گیمر ها، به دل دشمنان زده و همه ی آنان را گلوله باران کنید، از راه دور و با استفاده از سلاح های دوربین دارو دور برد، آن ها را از فاصله ی زیاد از سر راه بردارید؛ راه دیگری هم پیش روی شما هست! شما می توانید با استفاده از مخفی کاری به اهداف خود دست یابید و به آرامی دست به خراب کاری در قرار گاه های دشمن کنید؛ این بخش با توجه به سابقه ی این استودیو در ساخت سری بازی های تک تیر انداز (Sniper)، مسلما سرگرم کننده است. البته، این موضوع به این معنا نیست که گیم پلی بازی در بخش های دیگر ضعف دارد، اما با وجود شایستگی های دو شیوه ی اول، نمی توان آن ها را با عناوین بزرگ این سبک مقایسه نمود.

رابط کاربری بازی (Head Up – Display) به سادگی طراحی شده و دقیقا به مانند عناوینی است که در مورد جنگ جهانی دوم بوده اند؛ همان طور که پیش تر هم اشاره شد، گیم پلی بازی از نظر تنوع کاملا غنی است و جای بحثی را در این مورد نمی گذارد، اما هر چه قدر که گیم پلی بازی متنوع است، تعداد سلاح های بازی به همان مقدار محدود است.

بخش چند نفره ی آنلاینِ بازی (Multi Player Online) به دلیل عدم دسترسی مورد نقد قرار نگرفته است، ولی با توجه به نقد های سایت های معتبر، بخش چند نفره ی عنوانِ Enemy Front از نقاط قوت آن به حساب می آید؛ به هر حال، این بخش را هم به اختصار به شما معرفی می کنیم:

بخش چند نفره یِ بازیِ EF، دارای سه بخش Deathmatch, Team Deathmatch and Radio Transmission است و به شما این امکان را می دهد تا با سقف 11 نفر به بازی آنلاین بپردازید.

Enemy Front 03 بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

رابط کاربری بازی به سادگی طراحی شده است و بی شباهت به بازی های قدیمی که با موضوع جنگ جهانی دوم بودند نیست؛ همان HUD، همان سلاح ها، اما آن حس و حال نسخه های قدیمی Call Of Duty‌ و Medal Of Honor اصلا در Enemy Front وجود ندارد.

چهره ی جنگ با طعم Cry Engine

انگار CI GAMES قصد داشته تا علاوه بر موضوع بازی از نظر های دیگر هم بازی های چندین سالِ پیش را برای بازیبازان یادآوری کند و بخشی که می توان از آن به این عنوان نام برد، گرافیک بازی است که نمی توان آن را با عناوین سطح بالای امروزی از نظر گرافیکی مقایسه کرد.

طراحی شخصیت ها و اشیا، به نسبت خوب کار شده، ولی می توانست بیش تر مورد توجه قرار گیرد. در مورد جزئیات آن ها هم نمی توان نظر خاصی داد و تنها واژه یِ معمولی سزاوارِ این بخش است. اِفِکْتْ های گرافیکیِ بازی هم از مواردی هستند که شما را از ادامه ی بازی دل سرد می کنند.

کیفیت بافت ها (Textures) در بازی به نسبت سایر موارد نسبتا قابل تحمل است و می توان آن ها را با بازی های معمولی دیگر مقایسه کرد. مشکل دیگری که در بخش گرافیکی بازی به چشم می خورد، وجود باگ های گرافیکیِ متعدد در بازی است که ضعف بزرگی محسوب می شود. کیفیتِ نور پردازی و سایه زنیِ بازی از معدود مواردی است که می توان آن را هم مثل بافت ها (Textures) قابل تحمل دانست و با آن ها کنار آمد.

همه یِ این موارد در کات سِنْ (Cut – Scene) هایِ بازی بیش تر مشکل آفرین می شوند و خود را بیش تر به نمایش می گذارند. اگر CI GAMES از ساختِ این بازی برای دو کنسول نسل هشتمیِ PS4 و XBOX ONE صرفِ نظر نمی کرد، با جلوه های گرافیکی بهتری رو به رو می شدیم.

1680x1680 بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

افکتِ خون اصلا خوب کار نشده است، دیگر آیتم های گرافیکی بازی نیز نسبتا ضعیف هستند، ای کاش این ضعف وجود نداشت تا Enemy Front می توانست موفق تر باشد!

آوایِ ناخوشایَندِ جنگ

ضعیف ترین بخش در بازی EF، همین مبحثِ موسیقی و صدا گذاری است که از نمرات بازی هم در بسیاری از سایت های بزرگ صنعت گیم کاسته است. اگر دیگر بخش های بازی را در سطح خوب بدانیم، این بخش از بازی، مسلما وضعی بهتر از ضعیف نخواهد داشت؛ پس اگر موسیقی در بازی ها برای شما اهمیت دارد، در هنگام بازی کردنِ EF، صدایِ بازی را قطع کنید!

البته، موسیقی های بازی را می توان تحمل کرد و حتی در موارد بسیار اندکی از آن ها لذت برد، اما وضعِ صداگذاری شخصیت ها کاملا متفاوت با موسیقی هایِ بازی است، تا حدی که می توان آن را بزرگ ترین نقطه یِ ضعفِ بازی دانست. صدایی که از شخصیت ها شنیده می شود، اصلا با ظاهر و سنِ آن ها هم خوانی ندارد و امکانِ برقراری ارتباط با شخصیت ها را برای شما، از بین می برد.

enemy front 3723 hd widescreen بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

خبرنگاری در بحبوحه جنگ…

بازگشتی ناموفق به جنگ جهانی دوم!

جبهه ی دشمن (Enemy Front) هر چند توانست با بازگشتی دوباره خاطرات ما را زنده کند، اما اگر مشکلاتی که در بخش گرافیک، صدا گذاری و موسیقی وجود داشت، اصلا وجود نداشت یا حتی اندکی کم تر بود، می شد EF را بازگشت موفقی به دوران جنگ جهانی دوم دانست، اما این عنوان آن چیزی نشد که باید می شد؛ البته، مشکلاتی که در روند ساخت، از جمله تاخیر خوردن های متعدد و مشکلات دیگر بر سر راه CI GAMES قرار داشت، نیز موجب این موضوع شده است.

اخیرا عنوان Wolfenstein: The New Order نیز با موضوع جنگ جهانی دوم ساخته شده و EF نیز با همین مضمون توسعه یافته است، حال باید ببینیم که آیا سبک تیر اندازی اول شخص (FPS) به دوران جنگ جهانی دوم باز خواهد گشت و یا این که باز هم به سراغ سوژه های مدرن می رود و از شکل کلاسیک خود فاصله می گیرد.

جبهه ی دشمن (Enemy Front) با تمام خوبی ها و بدی هایش، باز هم توانست تا حدودی خاطرات خوش چندین سال قبل و شوتر های کلاسیک را در ذهن گیمر ها زنده کند و در هر صورت می توان آن را حداقل یک بار برای تجدید خاطرات تجربه کرد؛ ولی باز هم انتخاب با شماست که آیا به مقاومت می پیوندید یا خیر؟

Untitled 2 بازگشتی به جنگ جهانی دوم | نقد و بررسی بازی Enemy Front

[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:,

] [ 11:5 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

 

بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

 

 

 

 

 

جای شما خالی ، همین دو روز پیش با عمو ، پسر خاله و پسر عمه و … خلاصه یک ایل بلند شدیم و به سمت مریخ حرکت کردیم . در اواسط راه با این که شهاب سنگ های زیادی جلویمان را گرفته بودند و تقریبا سیستم هواکش سفینه هم به هم ریخته بود و بوی گند حاصل از لوبیا های دیشب همه جا را برداشته بود ، خوشبختانه با رانندگی دیوانه وار پسر خاله ام ، مقداری قرصِ ضد نفخ و همین طور تلاش قابل تقدیر عمه ی مادربزرگِ دوست ** ِ عزیزم برای رفع مشکل سیستم تهویه ، بالاخره به سیاره ی مریخ رسیدیم . خوشبختانه هنوز آن هوای پر از خاک و حال به هم زنش پا بر جا بود . با کمی قدم زدن روی این سیاره و کمی بالا پایین پریدن حالمان بهتر شد . در حال قدم زنی با دوستم بودیم که ناگهان اتفاقی حالمان را به هم ریخت . سیاره ای زیبا را کشف کرده بودیم که مطمئنا می توانست « سرنوشتمان » را رقم بزند.

* این مقاله لحن طنز گونه‌ای خواهد داشت. از همین جا با این نکته کنار بیایید. بعدها از همین پارسی گیم نقد جدی تری را خواهید خواند*

Destiny All Cover Art بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

Destiny

اثری از : Bungie

با سبکِ : اکشن اول شخص ، شوترِ آنلاین

بر روی: PS3 , PS4 , X360 , X1

روشِ بازی : تک نفره ، چند نفره آنلاین

یک ایده . ایده ای که به تنهایی توانست نظر جمعی از با استعداد ترین سازندگان بازی در جهان را جمع کند . 170 کلمه ای که مقدمه را تشکیل داد دقیقا همان چیزی بود که اعضای استدیوی بازی سازیِ Bungie  در ذهن خود می پروراندند و آن قدر بر  روی آن تبلیغ کردند که …

destiny10424141280jpg a29c49 1280w بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

با دوستانتان حال کنید !

به یاد بیاورید زمانی را که بر لبه پرتگاهی بودید

خلاصه بازی جدیدی در آن گرمای تابستان که دیگر خبری ازش نیست و یادها و خاطراتش را در قلبمان ماندگار کرد ، عرضه شده است . این بازی ، دقیقا بر لَبِ ی تپه ای ایستاده و از جایش تکان هم نمی خورد . گاه به سمتِ افتادن در دره می رود و گاه به سمت بالای تپه که پر از سرسبزیست خود را هُل می دهد . این است که هیچ وقت به هیچ سمتی حرکت نمی کند و برای همیشه در لبه ی پرتگاه خواهد ماند . داستانِ سرنوشت دقیقا همان چیزی است که در مقدمه خواندید. بدون هیچ تغییری ، در ابتدای بازی یک « روحِ مکانیکی » به دنبال شما می گردد . پس از پیدا کردنتان می گوید که شما سال ها به خواب ابدی فرو رفته بودید و اکنون این روح شما را نجات داده است . خوبیِ این روح آن است که کسی نمی تواند او را ببیند و تا پایان راه به شما کمک خواهد کرد.

destiny alpha night screenshot 2 بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

بر لبه ی پرتگاهی بودید !

داستانِ آب

دقیقا زمانی که شما با روح مواجه می شوید او  شروع می کند به تعریف کردنِ داستانی برای شما . از زمانی که شما سیاره ی جدید را کشف کرده اید ، تباه شدگان پیِ تصرف این سرزمین به شما حمله ور می شدند و این نگهبانان بودند که باید از سرزمین و مردمشان دفاع می کردند. در ابتدای بازی و هگامی که شما باید نگهبان خود را سازید دستتان به بهترین شکل ممکن باز است . البته نکته این جاست که همه ی این جنگ ها و دعوا ها بر سرِ آب است . منبعی حیاتی که دیگر در سیاره ی زمین در حال تمام شدن بود و اکنون تمام این جنگ ها و کشتارها بر سرِ این منبع حیاتیست. در ابتدا باید از بین سه سطحِ تایتان ، جادوگر و شکارچی یکی را انتخاب کرده و وارد منوی شخصی سازی شوید. شما می توانید جنسیت ، مو ، چهره و نشانِ روی صورت را تغییر داده و به دلخواه خود در آورید . همچنین کاراکتر شما می تواند انسان ، هوشیار و یا بیگانه باشید. این سه ملیت نیز بسیار با یک دیگر متفاوت هستند.

destiny 6 بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

هیچ کس نمی تواند منکر شباهت این بازی به مجموعه ی هِیلو شود

دست ، دست ، دست !

شما در هر مرحله ای که می جنگید ، می توانید 2 نفر دیگر را نیز با خود همراه کنید. در همین ابتدا می خواهم با شما روراست باشم ؛ تجربه ی سرنوشت  به تنهایی هیچ لذتی ندارد و البته خیلی هم سخت است . به همین دلیل برای اینکه بتوانید از سرنوشت لذت کامل را ببرید باید دوستانتان را نیز با خود همراه کنید . جالب این جاست که حتی تجربه ی بازی به صورت تک نفره نیز به اتصالِ اینترنت نیازمند است. در پایان هر مرحله شما با یک غول آخر سر و کله می زنید که در اوایل سخت بوده ولی در ادامه وقتی قلق کار دستتان بیاید بسیار آسان خواهد شد. اما جالب این جاست که سازندگان بازی انقدر شوخ طبع بوده اند که از 4 جهتِ کنترلر نهایت استفاده را برده و قابلیت های جالبی را برای شما تدارک دیده اند. به وسیله ی این جهات می توانید چهار عملِ رقصیدن (آن هم چه رقص ریزی) ، اشاره کردن ، نشستن بر روی زمین و دست تکان دادن را انجام دهید.

wtRUNtc 628x353 بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

بیا وسط

لِیلی مرد بود یا زن ؟!

سرنوشت حالتی عجیب دارد. بازیِ اول شخصی است که بعضی مواقع نیز در حالت سوم شخص شما را گرفتار می کند . برای مثال وقتی که به برج (پناهگاهتان) می روید بازی سوم شخص می شود یا وقتی که می خواهید ضربه ای قدرتمند به دشمنانتان بزنید بازی سوم شخص می شود . همین است که می گویم بازی در بینِ سوم شخص و اول شخص گیر افتاده است و ما را هم اسیر می کند . شما اصلا نمی دانید چه زمانی دارید اول شخص بازی می کنید و چه زمانی سوم شخص . مراحل بازی در سیارات مختلفی جریان دارد و همین طور یک دنیای متفاوت برای قرار دادن بازیباز ها در کنار یک دیگر نیز تدارک دیده شده است که بسیار برای این بازی مناسب است اما این بخش متاسفانه در برابر بازی هایی مانند Battlefield 4 حرفی برای گفتن ندارد.

destinyguardians 628x314 بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

از راست به چپ
جادوگر – تایتان – شکارچی

آب پرتقال + گِل + یک قاشق چای خوری موسیقی

گرافیک و گیم پلیِ سرنوشت واقعا بی نظیر است . در بعدِ گرافیک شما حتی در این نسل نیز شاهد جلوه های ویژه ی بسیاری بودید که البته بی شباهت به سری هِیلو نیز نیستند . اما در بعد گیم پلی باید بگویم بازی هم سخت و هم لذت بخش است . نه مانند ارواح تاریک خیلی سخت (و خیلی لذت بخش) است نه مانند سری فرقه ی اساسین خیلی آسان و لذت بخش است . دقیقا در میانه ی این دو بلکه کمی هم به سمت ارواح تاریک می توانید گیم پلی سرنوشت را مشاهده کنید . اتفاقا جالب اینجاست که بازی بر خلاف دیگر بازی ها در ابتدای راه خیلی خیلی سخت است و هر چه جلوتر می روید و اسلحه های بیشتری به دست می آورید آسان تر می شود. اما قدرت گیم پلی بازی فقط به این خلاصه نمی شود ؛سورپرایز ها و هیجاناتی در قلب این قسمت از بازی نهفته است که شما حتی فکرش را هم نمی توانید بکنید . برای مثال در یکی از قسمت های بازی شما شمشیر تاریکی را به دست می گیرید و بازی حالتی جوگیرانه به خود می گیرد . قابلیت های جالب دیگری نیز در ادامه ی بازی قرار گرفته است که تجربه شان را به عهده ی خودتان می گذاریم.

h581 بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

گرافیک بازی در نسل هشتم بی مانند است

بی خیالِ ترافیک

برای اجرای سرنوشت دردسر زیاد باید بکشید ، اول از همه این که برای اجرای آن تقریبا یک شب باید وقت بگذارید تا آپدیتی معادل 170 مگابایت با کمترین سرعت ممکن دانلود شود (اینترنت من 2 مگ است) سپس باید کلی ارور را تحمل کنید تا وقتی از آن مرحله هم گذر کردید مشکلاتتان تازه شروع می شود . اول از همه باید اینترنت پر سرعت داشته باشید ؛ بازی با 128 و 256 احتمالا اجرا نمی شود . بعد از آن اینکه بعد از هر بار رفتن به بازی و آمدن بیرون نیز کُلی از ترافیک مصرفیتان می رود که این یک ایراد بزرگ است . در کل اگر از آن بچه پول دار ها هستید که پول اینترنتتان برایتان مهم نیست به سراغ سرنوشت بروید و در غیر این صورت باید قید بازی را بزنید زیرا سرنوشت کلِ ترافیک 1 سال اینترنت و همین طور حوصله ی با ارزشتان را در جا قورت می دهد. صداگذاری بازی کمی لَنگ می زند . شما در بیشتر قسمت های بازی تنها صدایی که می شنوید صحبت کردنِ روحتان است که او هم آن قدر حرف می زند که سرتان درد می گیرد. اما موسیقی بازی خوشبختانه از محلول اشباع شده از مشکلاتِ این بازی جان سالم به در برده است . موسیقی بازی یک اثر هنریِ جدید و زیباست که بدون آن یکی از پایه های خانه ای که بازی در آن ساخته شده در خطر سقوط قرار خواهد گرفت.

2672129 9671761540 Desti بر لبه ی پرتگاه | نقد و بررسیِ Destiny

سرنوشت ، صفحه ی شخصی سازی وسیعی دارد

چه بگویم که هر چه بگویم کم است

نتیجه گیری برای این عنوان مشکل ترین کار است . الان من واقعا نمی دانم چه بگویم ! به این دلیل که بازی علاوه بر این که « بسیار » زیباست اشکالات زیادی هم دارد . اشکالاتی که از زیبایی بازی تا حد زیادی می کاهند . اما قطعا نمراتی مانندِ 6.5 و کمتر از آن برای این عنوان مناسب و درخور توجه نیست . اصلا کار درستی نیست که به یکی از بهترین بازی های آنلاینِ سال 2014 و یا حتی یکی از بهترین بازی های آنلاین تاریخ چنین نمره ای را بدهیم. بازی ای که بخش چند نفره و داستانی را با یک دیگر ترکیب کرده و معجونِ آب پرتقالی را به وجود آورده است . اما شاید اکتیویژن نیز در اشکالات بازی دخیل است ؛ شاید بانجی خسته بوده و نمی توانسته یک بازی شاهکار را رقم بزند و هزاران دلیل که به ما می گویند سرنوشت بهترین بازی سال نخواهد شد و شاید حتی لقب بهترین بازیِ آنلاین سال را نیز کسب نکند . همان طور که گفتیم سرنوشت در لبه ی پرتگاه قرار دارد ؛ اما نکته این جاست که بستگی به شما دارد که او را به کدام سمت سوق دهید . می توانید محکم او را بکشید و یا این که هلش دهید تا در اعماق تاریکی فرو رود . در مورد این بازی همه چیز به شما بستگی دارد و اصلا فکرش را هم نکنید که منتقدِ فلان سایت چه می گوید و یادتان باشد که این بازی فقط برای شما ساخته شده است .

گیم پلی : 9

گرافیک : 10

صدا : 8

داستان : 8

جذابیت : 9

نوآوری : 9

ارزش تکرار : 10

نمره ی بازی : 9

نکات مثبت: وجود امکاناتی نظیر رقص ، گرافیک عالی ، ترکیب بخش آنلاینِ چند نفره با بخش داستانی ، سورپرایز های سازندگان ، داستان جالب

نکات منفی: لذت نبردن از بازی در حالت تک نفره ، بازی فقط آنلاین است ! بای بای ترافیک ! بخشِ جنگ های گروهی واقعا به درد نخور است .

[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:,

] [ 11:3 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

 

آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

دیوید کیج، کارگردان شهیر بازی Heavy Rain، در جائی می گوید:”سئوالی که همیشه از خودم می پرسم این است که انتظار داریم بازی ها چگونه باشند؟ آیا آن ها فقط اسباب بازی هایی هستند که موجب سرگرمی ما شده اند یا وسیله ای برای لذت بردن و افزایش آدرنالین خون هستند؟ احساس میکنم بازی می توانند کمی بیش از آنچه که امروز می بینیم باشند…در واقع زنده بوده و چیزی را بیان کنند.” بهترین جواب برای سئوال دیوید کیج بازی جدید (نه خیلی!) ناتی داگ است. در نسل قبل ناتی داگ پرچم دار عبور از محدودیت های سخت افزاری و نرم افزاری بوده و به هر آنچه که اراده کرده دست یافته و در آخرین عنوان ساخته خود با شکستن مرزها در همه زمینه ها، تعریف تازه ای در دنیای سرگرمی و بازیسازی ایجاد کرده اند. حال این عنوان برای نسل جدید نیز عرضه شده. عنوانی که نه تنها همچنان شایسته تقدیر است، بلکه در سال های دور آینده نیز از آن به عنوان یک شاهکار یاد خواهد شد. شاهکاری به نام آخرین ما(The Last of Us)

url24  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

The Last of Us Remastered

نام: The Last of Us Remastered

سازنده: N@ughty  Dog

ناشر: Sony Computer Entertainment

سبک: Action-Adventure,Survival Horror

تاریخ انتشار: July 29,2014

متا: 95

TLOU داستای تاریک و پر از ترس و امید دارد. بازی با معرفی جوئل آغاز می شود. او پدری است که با تنها دخترش سارا در نزدیکی آستین تگزاس زندگی می کند. درست در شب تولد جوئل در پی شیوع هاگ های نوع قارچ سمی(معروف به Cordyceps که در دنیای واقعی نیز وجود دارند) گزارشی از مبتلا شدن انسان ها به این قارچ و در نتیجه تغییر یافتن ژن مبتلایان به این بیماری منتشر می شود و انسان های مبتلا که حالا به موجودات وحشتناکی بدل شده اند، شهر را به تسخیر خود در می آورند. جوئل به کمک برادرش تامی اقدام به فرار و نجات سارا از دست مبتلایان می کنند اما طی یک حادثه سارا در آغوش جوئل جان می دهد. 20  سال بعد از این ماجرا، ارتش جهت کنترل اوضاع و جداسازی بیماران از افراد سالم مناطق امنی را پدید آورده است. در این بین، گروه شبه نظامی Fireflies که خارج از مناطق قرنطینه بر علیه دولت و در زمینه احقاق حقوق مردم فعالیت می کنند، نشانه های امید را در بدن یک دختر 14 ساله ای می یابند که در مقابل قارچ یاد شده مقاوم است. الی (Ellie) که هم اینک نزد مارلن(رئیس Fireflies) زندگی می کند می بایست جهت تهیه واکسن از بدنش به خارج از منطقه قرنطینه واقع در بوستون منتقل شود و در این میان سر و کله جوئل پیدا می شود. جوئل که مصائب 20 سال پیش را فراموش نکرده و درد مرگ فرزند در سینه دارد، هم اکنون به عنوان قاچاقچی اسلحه اموراتش را با کمک شریکش تس(Tess) می گذراند. جوئل به واسطه شخصی به نام رابرت از وجود Fireflies آگاه می شود. رابرت پیش از این انبار تسلیحاتی که به جوئل و تس قول داده بود را به گروه Fireflies فروخته است.بنابر این دو شریک برای بازپس گیری سلاح ها به سراغ مارلن می روند، اما مارلن به جوئل پیشنهاد می کند تا در قبال بازپس گیری تسلیحات، الی را به گروه Fireflies برساند. جوئل این پیشنهاد را قبول می کند و در نیمه های شب به همراه تس و الی از خانه خارج می شوند و سفر پرخطر آن ها شروع می شود.

the last of us2 628x353  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

زندگی جریان دارد… حتی اگر آخرالزمان باشد!

داستان بازی به سه بخش کلی تقسیم می شود و طی یک روند منطقی اوج می گیرد و بازیباز را با خود همراه می کند. بخش ابتدای داستان پیش درآمدی است برای آشنایی با شخصیت اصلی بازی و مصائبی که در گذشته بر او رفته است! این بخش با پایان دراماتیکش بازیباز را در بهت و حیرت فرو می برد. بخش دوم داستان که 20 سال پس از حوادث اول روی می دهد، عمدتا بر روی قابلیت های جوئل و الی و آشنایی با گیمپلی و البته دشمنان بازی مانور می دهد(در پایان این بخش جوئل با الی آشنا می شود و بازیباز اندکی با روند داستان و گیمپلی بازی روبرو می گردد). با آغاز بخش سوم وارد جریان اصلی بازی می شویم.داستان بازی یک تم آخرالزمانی به همراه یک دنیای مصیب زده را روایت می کند که کلیدی ترین راه بقا در این دنیای تاریک اعتماد به افراد است و تمرکز دراماتیک داستان در قربانی شدن یا زنده ماندن است. از این فصل به تقدس رابطه پدر و دختر مهم ترین دست مایه داستان قرار می گیرد. خلاء از دست دادن فرزند مدت هاست جان و روح جوئل را آزار می دهد و امید می رود با همسفر شدن جوئل و الی از شدت این مصائب کاسته شود اما در ابتدای ملحق شدن الی به جوئل شاهد کشمکش هایی میان این دو هستیم. به گونه ای که هیچ یک حضور دیگری را بر نمی تابد ولی در ادامه روحیه سرکش الی فروکش کرده و از لحاظ قلبی بخ جوئل نزدیک و نزدیک تر می شود و در مقابل ظاهر خشک و خشن جوئل شکسته شده و روحیات انسانی اون نمایان تر می شود و در نتیجه به زیبایی هر چه تمام تر رابطه ای پدری-فرزندی میان این دو پدید می آید که نه تنها در آن شخصیت ها و روحیاتشان باور پذیر است بلکه بازیباز را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و با شخصیت های داستان به راحتی همذات پنداری می کند. روند اتفاقات مهم داستانی با زمان بندی خوبی در بازی معرفی می شوند و شخصیت ها در نقطه مناسب به ماجراهای بازی ورود پیدا می کنند(هر چند شخصیت پردازی کاراکترهای فرعی بازی به اندازه جوئل و الی قوی کار نشدند)این روند که به زیبایی و با ظرافت کنار یکدیگر چیده شده اند، بازیباز را تا انتهای بازی به دنبال خودمی کشد و اگر از معدود کاستی های داستان چشم پوشی کنیم می توان داستان آخرین ما را یکی از بهترین های نسل قبل ( و جدید) دانست.

 

شاید در نگاه اول به نظر می آید که تهدید اصلی در این بازی انسان های آلوده شبیه به زامبی ها و گروه های تبهکار پراکنده در بازی باشند اما ناتی داگ توانسته به زیبایی تهدید اصلی را در دنیای تاریک بازی قرار دهد و تلاش برای بقا در کانون کلیت گیمپلی بازی است. برخلاف سری بازی های آنچارتد که با یم بازی اکشن ماجراجویی سریع روبرو بودیم، آخرین ما یک بازی کندتر با ساختاری متفاوت است. تمرکز گیمپلی بازی آخرین ما بر جستجو و مدیریت صحیح لوازم و تجهیزات و مبارزه است. شما در طول بازی باید یاد بگیرید که چگونه از تجهیزات خود درست استفاده کنید و چگونه در مقابل تهدیدها از خود دفاع کنید. حس تهدیدی که در دنیای تاریک آخرین ما پیرامون قهرمانان بازی را در بر گرفته  است، لز نکات جذاب بازی به شمار می رود. این حس آسیب پذیری در دنیای مصیبت زده که در طول سفر قهرمانان را رها نمی کند، بیشتر از کمبود منابع و لوازم مورد نیاز برای بقا سرچشمه می گیرد که حس بسیار واقعی به بازی داده است. همچنین در این نسخه کسانی که میخواهند با گذشته الی بیشتر آشنا شوند، بسته الحاقی Left Behind نیز در این نسخه گنجانده شده و تجربه آن حس باورپذیری و نزدیکی بیشتری با الی به وجود می آورد.

با ارائه سه قسمت از سری بازی های آنچارتد،استودیوی ناتی داگ نشان داد که چه تبحری در ترکیب سبک های مختلف در قالب یک بازی جذاب دارد. ناتی داگ بار دیگر توانست با عرضه آخرین ما به معیارها و تعاریف جدیدی(به لطف تجربه خود) در بازیسازی و هنر هشتم برسد.

همانگونه که در بخش داستان ذکر شد،آخرین ما دارای ساختاری است که تدریجا تکامل می یابد.  تکامل تدریجی امری است که در تمام بخش های بازی تعمیم یافته و در سبک بازی که ترکیبی از مخفی کاری و در پس زمینه سبک وحشت نیز امتداد پیدا کرده است. در فصل اول گیمپلی بر فرار جوئل، سارا و تامی از دست انسان های آلوده شده متمرکز شده است. فصل دوم بازی آموزش هایی به بازیباز در خصوص نحوه مبارزه تن به تن ،سیستم مخفی کاری، تیراندازی و… داده می شود.  در این قسمت شمای کلی گیمپلی بازی برای بازیباز ترسیم می شود.

tlou pc games  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

The Last of Us Remastered

اما فصل سوم بازی همان تکاملی است که پیشتر از آن یاد شد. به طور کلی نگاه کلی ناتی داگ به گیمپلی ،نگاهی است تکاملی و ترکیبی. به همین علت آخرین ما تلفیقی است از سبک های شناخته شده و امتحان پس داده نظیر مخفی کاری، اکشن و ترسناک! همانگونه که گفته شد آخرین ما تلاشی است برای بقا بنابراین عناصر موجود در بازی نیز باید در همین راستا باشند. خوشبختانه گیمپلی بازی شرایطی را فراهم کرده است تا هر سه سبک یاد شده را در بالاترین حد ممکن تجربه کنیم. در بخش اکشن بدون شک با قاتلینی قهار مواجه خواهیم شد و چون میزان مهمات و سلاح های درون بازی محدود است در نتیجه بهترین گزینه استفاده از اشیاء محیطی نظیر بطری ها، لوله های آب، آجرها و سایر اشیاء به ظاهر بی مصرفی است که در سرتاسر بازی به وفور یافت می شوند. وجود چنین اشیائی برای بازیباز یک نعمت است و به خوبی با گیمپلی بازی بالانس شده است. کافی است در هنگام محاصره شدن توسط دشمنان بطری را به گوشه ای پرت کرده تا حواس دشمنان پرت شود و اجازه دهید به محل صدا نزدیک شوند و به موقع با کوکتل مولوتوف همه را به راحتی از پای درآورید و یا از محل بگریزید.

استفاده از تجهیزات و اشیایی که در محیط پراکنده اند فقط به استفاده فیزیکی مستقیم ختم نمی شوند بلکه ساخت تجهیزات و لوازم جدید و ارتقای اسلحه ها از کلیدی ترین بخش های گیم پلی به حساب می آیند. قابلیت ساختن انواع بمب ها و سیستم ارتقاء اسلحه ها با استفاده از ابزاری که در جریان بازی جمع آوری می کنید امکان پذیر است. به خصوص اینکه در مراحل پایانی کمک شایانی به بازیباز می کند. این را باید بدانید که مواجهه با تعدادی از دشمنان از جمله Clicker و Bloater نیاز به سلاح های خاصی دارد چرا که در صورت به دم افتادن بدون شک مرگ انتظار بازیباز را خواهد کشید و در اینجا ارتقای سلاح ها اهمیت حیاتی پیدا می کند.

the last of us ambush 670x418 585x365  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

The Last of Us :Remastered

در پاراگراف های اولیه از روند مستحکم روایت داستان در بازی گفتیم، اما این روند جذاب به قیمت قربانی شدن آزادی عمل در بازی به دست آمده است. جریان بازی کاملا خطی و از پیش تعیین شده است و اتفاقات بازی با ترتیب مشخصی یکی پیش روی شما قرار می گیرد و بازیباز حق انتخابی ندارد.این ساختار خطی در بعضی از نقاط حس تکراری شدن را به بازیباز می دهد و گاهی به تجربه بازیباز لطمه می زند(شاید اگر سازندگان کمی آزادی عمل به بازیباز می دادند،تجربه گیمپلی بازی زیباتر می شد) اما طراحی فوق العاده مراحل بازی تا حد بسیار زیادی ساختار خطی بازی را کمرنگ کرده است. در بازی هنگام مواجه با دشمنان بازیباز این اجازه را دارد تصمیم بگیرد چگونه وارد عمل شود.

ساختار طراحی مراحل بازی به گونه ای است که بازیباز به چندین طریق می تواند از میان مراحل عبور کند.بازیباز می تواند با استراتژی و نقشه(امکان ردگیری دشمنان توسط جوئل فوق العاده طراحی شده) با دشمنان رو به رو شود، یا بی محابا به میان آن ها بزند و یا اگر با محدودیت منابع رو به رو بود می تواند به صورت مخفی کاری از خطر عبور کند. مکانیک مبارزات با این که ساده طراحی شده اند اما قابل قبول هستند و به خوبی در گیمپلی قرار گرفته اند، البته از مبارزات تن به تن نباید به سادگی گذشت که پرداخت بسیار خوبی دارند. کوله پشتی جوئل یکی از پر اهمیت ترین و واقعی ترین لوازم داخل بازی است. باز کردن کوله پشتی در بهبوحه درگیری ها و پانسمان کردن زخم ها، یا برداشتن آیتم های مختلف حس عجیبی به بازی داده است و محدودیت حمل آیتم ها با وجود کوله پشتی کاملا باورپذیر است. همچنین قابلیت () نیز به بازی اضافه شده و بازیبازان می توانند صحنه های بی نظیری را خلق کنند و با دیگر کاربرا به اشتراک بگذارند. این قابلیت به ارزش بازی بسیار افزوده و می توانیم شاهد تصاویری بسیار زیبا با استفاده از این قابلیت باشیم. همچنین بخش چند نفره این بازی نیز در دسترس است ولی نمی تواند تجربه بخش تک نفره را تکرار کند و حاوی مشکلاتی در سرور و هوش مصنوعی نیز است.

 

the last of us gets new batch of screenshots 11 628x353  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

هوش مصنوعی الی کاملا غیرخطی و غیر قابل پیش بینی است. قدر او را بدانید!

 

بازی دارای 3 نکته کلیدی است که در بخش های مختلف دیده می شوند. یکی از این نکات تعامل بازیباز با هوش مصنوعی است. بازیباز به استثنای یک یا دو بخش بازی دائما با همراهی یکی از شخصیت های دیگر داستان مواجه می شود. به همین دلیل سازنده می بایست هوش مصنوعی بسیار دقیقی را برای همراهان تدارک ببیند. خوشبختانه ناتی داگ به طرز احسن و پیشرفته ای بحث هوش های مصنوعی را توسعه داد و می توان گفت یکی از متعادل ترین هوش مصنوعی ها در تاریخ بازی های رایانه ای را دارد. تا حدی که در اکثر مواقع بدون کمک آن ها لحظات سختی برای بازیباز رقم خواهد خورد و عدم حضور یار همراه،حس ترس و تنهایی عجیبی را در بازی ایجاد می کند. در این میان الی بیشترین زمان همراهی را به خود اختصاص داده است و نقش کلیدی در مبارزات ایفا می کند. الی رفتار کاملا غیرخطی دارد و هر جا که لازم باشد حواس دشمنان را پرت می کند،به آن ها حمله ور می شود، بسته های سلامتی را پیدا کرده و به شما می رساند، از خاطرات خود از اسباب و وسایلی که در محیط ها وجود دارند می گوید، از علاقه خود به نشریاتی که در گوشه و کنار پیدا می شود سخن می راند(یه بار یادمه گفت:عه..مجله پارسی گیم.. یادمه نقد بازیمو امیر نوشته بود!!)، در جریان مراحل با سم (Sam) دوست هم سن و سال خود قوتبال و دارت بازی می کند، در موقع بیکاری تمرین سوت زدن می کند، محو زیبایی های پروانه ها می شود و…. تا جایی که خود بازیباز فکر می کند که آیا الی را واقعا هوش مصنوعی کنترل می کند؟ وصف رفتار هوش مصنوعی الی واقعا در قالب کلمه نمی گنجد.  به خصوص این که در این نسخه مشکلات اندک حل شده و باید رسما مستقیم تجربه کرد.

the last of us ps3 game 1280x800 Copy 002  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

The Last of Us :Remastered

سایر شخصیت ها نیز کمابیش رفتاری نظیر الی دارند. در خصوص هوش مصنوعی دشمنان نیز به همان نسبت وسواس به خرج داده شده است.  تقریبا 5 دسته دشمن در بازی دیده می شوند که هر یک رفتار مخصوص به خود دارند. Hunter ها انسان هایی هستند که در خارج از محدوده قرنطینه زندگی می کنند و به قارچ سمی مبتلا نشده اند. رفتار این گروه از دشمنان بسیار حساب شده و حتی دقیق تر از دشمنان در بازی آنچارتد است. آن ها با شنیدن کوچک ترین صدایی به سمت آن حرکت می کنند و به دقت محل مورد نظر را جستجو می کنند.  مهم ترین خاصیت آن ها غیرخطی بودن رفتارشان است.به ندرت رفتار مشابه از آن ها دیده می شود و دائم سعی می کنند با عبور از درب ها و پنجره ها موقعیت خود را تغییر داده و در صورت امکان بازیباز را از همه طرف غافلگیر کنند.

 

علاوه بر Hunterها،4 دسته انسان مبتلا شده نیز در بازی دیده می شوند که برای هر یک از آن ها نیز هوش مصنوعی مجزا تعریف شده است. به عنوان مثال دو گروه Stalker و Runner تقریبا رفتاری مشابه هم دارند اما میزان هوشیاری آن ها در مواجه با رفتار بازیباز متفاوت است. دو گروه دیگر Clicker و Bloaterها هستند که این دو گروه در مراحل پایانی ابتلا به قارچ سمی قرار دارند و قدرت بینایی خود را از دست داده اند و فقط از طریق صدای پا می توانند موقعیت بازیباز را تشخیص دهند. در عوض به مراتب قدرتمندتر از دو گروه قبلی هستند. شاید می توان گفت در بعضی از نقاط بازی و آن هم به صورت جزئی مشکلاتی در رفتار الی وجود داشته باشد ولی در کفه ترازو آنچنان سنگینی نمی کند و تجربه بازی را تحت تاثیر خود قرار نمی دهد.

 

نکته کلیدی دوم در انیمیشن های بازی و طراحی شخصیت های نهفته است. ناتی داگ از ابتدای نسل قبل ساخت بازی تعاملی را به عنوان لگو سر لوحه کار خود قرار داده است.آن ها دیالوگ ها را دست بازیگران اصلی داده و از آن ها می خواهند همانند بازی کردن در یک فیلم، در سالن موشن کپچر حاضر شده و شروع به بازی تمامی صحنه های بازی کنند. این عمل در کنار طراحی عالی شخصیت ها (به خصوص در این نسخه با افرایش پولیگان ها) و تلفیق با احساسات باعث شده حس واقعی گرائی در جای جای بازی احساس شود. در نماهای نزدیک حالت خشم و غصب جوئل به خوبی نمایان می شود. حس های دیگری نظیر ترس به خصوص زمانی که توسط جوئل از بین می رود در چشم قربانیان دیده می شود. حتی بیرون زدن چشم در حدقه نیز قابل شناسایی است. انیمیشن های بازی به مراتب بهتر از بازی آنچارتد طراحی شده است. نحوه دویدن جوئل و سرعت کمتر او در قیاس با ناتان به خوبی با حال و هوای بازی جور در می آید و بیش از پیش به عادی بودن شخصیت جوئل کمک می کند. انیمیشن های کشته شدن دشمنان بسیار متنوع است. در این میان افکت های خون بسیار بهتر و با کیفیت تر شده و لذتی چند برابر را برای بازیباز رقم می زند.

 

the last of us shadows 628x353  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

سطح جزییات،نورپردازی،جلوه های بصری و ….. در آخرین سطح خود هستند. به سایه زنی در این عکس دقت کنید!

 

نکته سوم را در نحوه نورپردازی می توان جستجو کرد. نورپردازی به لطف پورت این بازی برای نسل هشتم به طرز شگفتی پیشرفت داشته است. در آخرین ما منبع نور خورشید است. ناتی داگ با زیرکی از بازتاب نور خورشید بر اشیاء و پدید آمدن سایه و روشن در محیط های باز استفاده کرده است. در محیط های تاریک نیز نورهای از پیش تعیین شده ولی با کیفیت بسیار بالاتری وجود دارند که حس آخرالزمانی را بهتر از قبل در بازیباز ایجاد می کند. زمانی که بازیباز از محیط تاریک به باز و روشن وارد می شود، افکت HDR یا  High Dynamic Range بهتر از قبل خودنمایی می کند و در کنار افکت هایی نظیر lens flare(افکت بصری پرتوهای نور)،light Shaft(افزودن و تنظیم شعا نور) و depth-of-field باعث ایجاد جلوه طبیعی نور شده است.

 

موتور بازی در واقع همان موتور به کار رفته در بازی آنچارتد3 است و اعمال تغییرات بهتر و مختلف باعث شده جلوه های درونی بازی کمی بهتر از قبل باشد. یکی از این جلوه ها پس پردازش anti-aliasing است که در جهت کم شدن لبه های اره ای aliasing مدل ها به کار برده شده و در این نسخه به حد اعلاء رسیده است.در نسخه نسل قبلی ناتی داگ تلاش کرده بود که لبه دار شدن خطوط را از بین ببرد و حتی افکت هایی را نیز برای مات کردن لبه ها به کار برد ولی همچنان aliasing وجود داشت ولی در این نسخه به لطف ارتقاهایی که داده شده این مشکل به طرز ماهرانه ای حل شده است. بازی با رزولوشن 1080p اجرا و با سرعت 60 فریم در ثانیه رندر می شود. در محیط های خلوت و گاه شلوغ بر خلاف گذشته هیچ افت فریمی مشاهده نمی شود. محیط های بازی از حیث وسعت نسبت به قبل خیلی بهتر شده و رنگ های موجود در محیط بهتر رندر می شوند و جزییات بازی نسبت به قبل بسیار بیشتر بوده و تجربه فوق العاده ای را برای بازیبازان به ارمغان می آورد. در مراحل مختلف شاهد طراحی هنری فوق العاده هستیم. نفوذ علفزار ها در سنگ فرش پیاده رو ها، ساختمان ها و جای جای محیط از لحاظ هنری بهبود یافته اند.ترکیب alpha-based transparency  با پس پردازش ها در مراحل میانی بازی شبیه سازی عالی از ذرات گرد و غبار و اسپور شناور قارچ ها در مراحل پدید آورده است. افکت های ذرات در مراحل پایانی به شدت با کیفیت تر شده و ترکیب آن با سایه و روشن بازی حس تنهایی،ترس و استرس را بیش از پیش القا می کند.

 

فکر نکنم نیازی به نقد بخش موسیقی بازی باشد.گوستاو سانتائولا (Gustavo Santaolalla) در آخرین ما سنگ تمام گذاشته است و همچنان بسیاری از بازیبازان موسیقی آخرین ما را جز برترین های موسیقی تاریخ دنیای گیم می دانند. موزیک تیتراژ اولیه بازی حس غم و تنهایی را به طرز ماهرانه ای در دل و جان بازیباز القا می کند. موزیک های درون بازی تعامل خاصی با صحنه ها دارند و هر جا که لازم باشد ریتم آن تند شده یا به اوج می رسد. سیستم صداگذاری بازی به شکلی است که بازیباز را وادار می کند تا از سیستم های دالبی 5 به 1 استفاده کند. در نسخه قبلی وضوح صدا در اسپیکرهای معمولی کمی افت داشت ولی به لطف دوال شاک دیگر آن وضوح کم از بین رفته و حس تازه ای را در بازیباز به وجود می آورد.

last of us render  آغاز جاده ای بی کران | نقد و بررسی بازی The Last of Us :Remastered

The Last of Us :Remastered

با توجه به اینکه در نسل قبل با محدودیت حافظه مواجه بودیم ولی همه چیز در بازی به طرز چشمگیری عالی بود. در این نسخه دیگر آن محدودیت ها از میان رفته و تا بی نهایت می توان حس زنده بودن محیط و کاراکترها را در خود حس کرد و این همان خلائی بود که ناتی داگ نیاز بود در نسل هشتم جای آن را پر کند. ناتی داگ توانست با خلق این عنوان در نسل قبل تعریف های بسیاری در زمینه های مختلف به ارمغان بیاورد و همین امر دوباره در نسل جدید و با کنسول جدید سونی نیز دوباره تکرار شد. تکراری که شاید عقل جایز نداند، ولی احساس آن را دوست دارد. تکرار شاهکاری…به نام آخرین ما!

گیمپلی:10

گرافیک:10

صدا:9.5

داستان:10

جذابیت:10

نوآوری:8.5

ارزش تکرار:9.5

نمره کلی:9.5

[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:,

] [ 10:59 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

تاریخ انتشار Zombie Army Trilogy اعلام شد

9rqe2JsUi3mq.878x0.Z-Z96KYq

Rebellion مدتی می شود که سه گانه Zombie Army را معرفی کرده است اما تاریخ انتشار دقیق آن هم مشخص نبود. امروز سازندگان تاریخ دقیق عرضه را در ماه مارس اعلام کرده اند که جزئیات آن به همراه تصاویر جدید در ادامه مطلب موجود است.

سه گانه Zombie Army در تاریخ ۶ مارس (مصادف با ۱۵ اسفند) در Steam، Xbox Live و PlayStation Network منتشر می شود. نسخه های فیزیکی Playstation 4 و Xbox One نیز در همین تاریخ منتشر می شوند.

سه گانه Zombie Army دارای محتویاتی جدید نسبت به دو نسخه ابتدایی و گرافیکی بهتر می باشد و در آن ما شاهد نسخه سوم Zombie Army هم هستیم که هرگز نشان داده نشده بود و از حالت Horde نیز برای گیم پلی بهره می برد. وظیفه انتشار Zombie Army Trilogy را خود استدیو Rebellion بر عهده گرفته است.

Zombie Army یک سری بازی فرعی می باشد که از عنوان تک تیراندازی محبوب Sniper Elite تهیه شده. این بازی دقیقا مانند عناوین اصلی از یک دوربین ویژه به هنگام شلیک اسلحه بهره می برد و در آن شما می توانید عضوهای داخل بدن که گلوله به آنها اصابت می کند را تماشا کنید. فرق بزرگی که این بازی با عناوین Sniper Elite دارد در داستان، محیط و دشمنان بازی نهفته است که از جنگ های واقعی با نیروهای ناتزی به جهنمی پر از مردگان متحرک تبدیل شده است.

این عنوان دارای ۱۵ مرحله در قالب سه بخش داستانی می باشد که در آن شما شاهد دنیای جنگ جهانی دوم آلمان با حضور مردگان هستید. علاوه بر این ۵ حالت Horde نیز موجود است.

کسانی که قبلا دو عنوان اول را بر روی PC خریداری کرده بودند، با تهیه این سه گانه تخفیفی شامل حال آنها خواهد شد.

ZAT_screenshot_01_1423136389-Copy ZAT_screenshot_02_1423136390-Copy ZAT_screenshot_03_1423136391-Copy ZAT_screenshot_04_1423136391-Copy ZAT_screenshot_05_1423136392-Copy ZAT_screenshot_06_1423136392-Copy ZAT_screenshot_07_1423136393-Copy ZAT_screenshot_08_1423136393-Copy

[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:,

] [ 10:40 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی بازی dead rising3

شرکت Capcom از آن دسته شرکت هایی است که در ساخت بازی های زامبی محور توانایی بالایی دارد و می توان این مهم را از دو فرنچایز Dead Rising و Resident Evil دریافت.این شرکت همیشه سعی داشته هر کدام از نسخه های Resident Evil را بهتر و ترسناک تر از نسخه های قبلی خود کند اما به گفته خیلی ها پس از ارائه نسخه چهارم این سری، ما دیگر شاهد همان فرنچایز همیشگی نبوده و بازی به سوی نابودی کشانده شده است. اما آیا این مسئله در مورد فرنچایز دوست داشتنی Dead Rising هم صدق می کند؟عنوانی که در ابتدا تنها به عنوان انحصاری کنسول نسل هشتمی مایکروسافت معرفی شد اما سپس تبدیل به عنوان انحصاری شرکت مایکروسافت شد چراکه سازندگان تصمیم به انتشار بازی برای پلتفرم PC گرفتند.

 

Dead Rising 3 Box Art

کاور رسمی بازی Dead Rising 3

نام بازی : Dead Rising 3
سازنده : Capcom Vancouver
ناشر : Capcom
سبک : Survival Horror
پلتفرم : PC , Xbox One
سال انتشار : ۲۰۱۳

خیزش مردگان

عنوان Dead Rising 3 در سال ۲۰۱۳ برای کنسول نسل هشتمی شرکت مایکروسافت منتشر شد. این بازی در گرفتن نمرات خوب عمل نکرد اما فروش متوسطی را توانست تجربه کند. اما سازندگان گویا از فروش این عنوان راضی نبوده و تصمیم به انتشار برروی پلتفرم PC گرفتند که شاید بتوانند پول بیشتری از این عنوان بدست آورند.

اما متاسفانه نسخه PC این عنوان از مشکلات بسیاری رنج می برد که می توان مشکل افت فریم را کوچک ترین آنها نام برد!

داستان بازی روایتگر زندگی یک مکانیک ساده به نام نیک راموس می باشد. نیک در شهری به نام Los Perdidos زندگی عادی خود را پشت سر می گذارد که در یکی از همین روز ها، او و سایر ساکنین شهر متوجه فعالیت های غیر عادی در شهر شده و پس از چند روز، حمله زامبی ها!
سازندگان از همان ترفند کهنه و کلیشه ای فراموشی بازیکن اصلی استفاده کرده اند. مکانیک شهر، گذشته خود را به صورت دقیق به یاد نداشته و نمی داند دلیل برخی از اتفاقات و تصاویری که در زندگی خود می بیند چیست.

زمانی که بازی شروع می شود، دو روز از انتشار آلودگی گذشته و شش روز تا نابودی شهر فرصت باقی مانده است و در این شش روز، بازیکن زمان دارد تا بازی را به پایان ببرد و در غیر این صورت، بازی تمام شده و شکست بازیکن رقم می خورد.

تعداد بالای زامبی ها

تمامی راه های ورودی و خروجی به شهر بسته شده و راه فراری برای افرادی که هنوز مبتلا نشده اند وجود ندارد. همه افرادی که در شهر بودند، چه آنهایی که سالم بودند و چه زامبی ها، محکوم به نابودی هستند.
اما این یک بیماری ساده نیست. ارتش آمریکا در یکی از شهرک های نظامی هند، شروع به انجام تحقیقاتی برای دستیابی به منبع غذایی نامحدود با استفاده از زنبور ها می کند. اما این آزمایشات با شکست مواجه شده و باعث تغییر در ژنتیک افراد و تبدیل آنها به زامبی می شود.

پس از شکست تحقیقات و از بین بردن تمامی مدارک توسط ارتش، به صورت خیلی اتفاقی شهر Los Perdidos آلوده شده و ارتش تصمیم به نابودی کامل شهر با استفاده از بمبی قوی می گیرد. اما برای نمونه برداری از زامبی ها و انجام برخی تحقیقات، نیاز به شش روز زمان دارد و این زمان طلایی برای فرار نیک از شهر است.

شخصیت پردازی و داستان سرایی این نسخه، نسبت به نسخه های قبلی خود بسیار پیشرفت داشته و می توان گفت سازندگان پی به نحوه پیشبرد هرچه بهتر فرنچایز خود برده اند.

وفور زامبی های گرسنه!

گیم پلی این عنوان، یک گیم پلی جهان آزاد یا Open World می باشد. شما در بازی آزادی های عمل بسیاری دارید اما با محدود شدن زمان بازی به شش روز، شاید کمی دلسردی برای بازیکنان بوجود آید. اما باید گفت سازندگان می دانستند اگر بازی یک Open World بی پایان باشد، باعث زدگی بازیکنان از این عنوان و پوچ شدن داستان بازی خواهد شد. پس انتخاب محدودیت زمانی برای این عنوان، بسیار قابل توجه و مفید واقع شده است.

اگر بخواهیم ماموریت های اصلی بازی را در نظر بگیریم، می توان گفت گیم پلی حدود هشت ساعت برای بازیکنان در نظر گرفته شده است. اما اگر شما بخواهید ماموریت های فرعی بازی را نیز در کنار ماموریت های اصلی انجام دهید، به زمانی بیش از پانزده ساعت نیاز دارید.

یک سلاح ترکیبی قدرتمند!

شاید بهترین بخش این عنوان را بتوان گیم پلی آن توصیف کرد. بخشی که بسیار برروی آن وقت گذاشته شده و می توان برروی آن مانور بسیار داد.
در بازی امکان ترکیب سلاح ها و ماشین ها با یکدیگر قرار داده شده است. بازیکنان با پیدا کردن دستور ساخت یا همان Blue Print ها در بازی، می توانند چند سلاح را با هم ترکیب کرده و یک سلاح جدید بوجود آورند. همین مسئله در مورد ماشین ها نیز صادق بوده و می توان چند ماشین یا موتور را باهم ترکیب کرد و یک وسیله جدید را ساخت.

تعداد سلاح ها در بازی بسیار زیاد می باشد. بر خلاف سلاح های درون بازی، تعداد ماشین ها کم بوده و برروی بخش رانندگی بازی کم کاری شده است.
ماشین ها تخریب پذیری بالایی ندارند و حالت خشکی برای رانندگی آنها در نظر گرفته شده و از فیزیک طبیعی بهره نمی برند. اما تاثیر پذیری ماشین ها و واکنش زامبی ها به آن بسیار جالب توجه بوده و به خوبی کار شده است.

در بین سلاح های موجود در بازی، دو حالت حمله قوی و حمله عادی در نظر گرفته شده است. اگر حمله سنگینی به سوی زامبی ها انجام شود، با توجه به قدرت سلاح اکثرا با ضربه اول خواهند مرد. اما برخی ساح های دیگری نیز هستند که بسیار قوی بوده و حتی با ضربه عادی، زامبی ها را خواهند کشت.

در بازی مناطق امنی برای بازیکن در نظر گرفته شده است که می تواند در آنجا سلاح ها و لباس هایی که در طول مسیر به دست آورده را، پیدا کند. در واقع تمامی اینها درون کمدی قرار خواهند گرفت.
در بخش پارکینگ های بازی نیز بازیکن می تواند ماشین هایی که سوار شده را در آنجا پیدا کرده و مجدد سوار شود.

طراحی ضعیف زامبی ها!

بخش دیگری که در بازی وجود دارد، امکان ارتقا شخصیت تا سطح پنجاه می باشد. با هربار که سطح بازیکن افزایش می یابد، می توان توانایی های جدیدی به او اضافه کرد. سطح بازیکن با کشتن زامبی ها، ماموریت های فرعی و اصلی و نجات بازماندگان در شهر افزایش می یابد.
زمانی که شما در حال گشتن در شهر هستید، افرادی را خواهید دید که توسط زامبی ها محاصره شده اند و شما می توانید با نجات آنها، سطح خود را افزایش دهید.

حالت جالب دیگری که در بازی وجود دارد این است که در زمان شب، زامبی های بسیار قوی شده و کشتن آنها به راحتی روز نمی باشد. آنها بسیار عصبانی تر می شوند و هر کاری برای کشتن شما در بازی می کنند. از زامبی هایی با شکل بازیکنان راگبی گرفته تا پلیس ها و آتش نشان ها! همه دنبال کشتن شما بوده و به بی تفاوتی روز نمی باشند.

نیک دارای سطح سلامتی محدود در ابتدای بازی می باشد. اما با ارتقای سطح او، سطح سلامتی بالاتر می رود. اگر سطح سلامتی شما به آخرین خانه خود برسد، صفحه تاریک شده و هشداری جدی به شما داده می شود. بازیکن می تواند با خوردن خوراکی های موجود در بازی، سطح سلامتی خود را افزایش دهد.

هدف، فرار از شهر.

اگر بخواهیم ایرادی از بازی بگیریم باید به سراغ بخش طراحی و گرافیکی بازی برویم. این بازی را می توان یک بازی نسل هفتمی و نه نسل هشتمی نامید. طراحی های کاراکتر های درون بازی ضعیف بوده و طبق استاندارد های رایج انجام نشده است.
اتمسفر بازی یک حالت خاصی را به خود گرفته و رنگ بندی و نورپردازی بازی چیز عادی نمی باشد که بتوان مثالی برای آن ذکر کرد. اما اگر به وسعت بازی توجه کنیم، شاید بتوان از این نوع طراحی چشم پوشی کرد. اما زمانی که حتی تکستچر های ضعیف بازی نیز در لود شدن تاخیر دارند، نمی توان از این خطا به سادگی گذشت کرد.

تعداد طراحی ها بسیار زیاد می باشد. شما شخصیت های متفاوتی در بازی مشاهده می کنید و فکر نمی کنم هیچگاه یک فرد سالم را دوبار در بازی مشاهده کنید. اما طراحی زامبی ها اکثرا شبیه هم بوده و شما زامبی های شبیه به هم را بسیار مشاهده خواهید کرد.

در کنار تعداد بالای طراحی های شخصیت ها، طراحی های اسلحه های بازی نیز بسیار بالا می باشد. سلاح های معمولی که در بازی به وفور یافت می شود را اگر کنار بگذاریم، سلاح های ترکیبی نیز تعداد بالایی دارند و در این ضمینه خوشبختانه سازندگان حرفه ای عمل کرده اند.

نورپردازی زیبای بازی

طراحی شهر بسیار با دقت انجام شده است. شما با شهری بسیار زنده و پویا طرف بوده که در روز بسیار رخ نمایی می کند. اما وقتی به شب می رسیم، نورپردازی های زیبای بازی شما را جذب کرده و بسیار دلچسب می باشد. می توان گفت در بخش طراحی این عنوان، نقاط قوت و ضعف بسیاری وجود دارد.

طراحی ماشین های بازی خالی از جزئیات بوده و صرفا یک لایه رنگ را برروی یک مستطیل دراز پاشیده اند و نام آن را وسیله نقیه گذاشته اند!

کیفیت انفجار های بازی بالاست. به گونه ای که زمانی انفجاری رخ می دهد، مات و مبهوت آن شده و نمی توان به راحتی از آن چشم برداشت.

باگ گرافیکی نیز در بازی به وفور یافت می شود. خیلی اوقات سلاح ها برروی هوا مانده و یا داخل زمین فرو می روند و یا شما نمی توانید سلاح های موجود برروی زمین و در دسترس را بردارید.

طعم مرگ چگونه است؟

بخش موسیقی بازی نیز مانند بخش گرافیکی آن، خالی از مشکلات نیست. صدای زامبی ها خوب و قابل قبول می باشد. صدای شخصیت های درون بازی نیز همینطور. اما تمامی داستان به همینجا ختم نمی شود. صدای سلاح های بازی بسیار نا امید کننده می باشد. صدای برخی انفجار ها غیر طبیعی و زننده می باشد.صدای برخورد ماشین ها به هم اکثرا تهی و زمانی که صدایی به گوش می رسد، کاملا بی ربط به نوع برخورد می باشد.

موسیقی بازی نیز که گویا فراموش شده است. در بازی شما هیچگونه موسیقی در پشت صحنه نخواهید شنید و شاید بتوان گفت حس کسالت در حین بازی از این بخش باشد. سازندگان می توانستند بیشتر بر این موضوع دقت کنند ولی گویا فراموش کرده اند که بخش موسیقی با روح بازیکنان در ارتباط می باشد.

وظیفه ساخت قطعه موسیقی های بازی بر عهده Oleksa Lozowchuk و Dave Genn بوده است.

به سرشان شلیک کن!

تجربه این عنوان می تواند حس خوبی به بازیکنان القا کند. یکی از آن دسته عناوین موفق کنسول مایکروسافت همین بازی است. این عنوان ارزش تجربه کردن برای یکبار را دارد اما تکرار آن خسته کننده است.
شاید دلیل این خسته کننده شدن بازی، طراحی نادرست زامبی ها و باگ های بازی باشد. شاید هم بخش رانندگی و حتی شاید گیم پلی آن! این ها همه بستگی به سلیقه بازیکنان داشته که چگونه با بازی ارتباط برقرار کنند اما می توان گفت این یک بازی زیبا و با نوآوری می باشد و می تواند آخر هفته خوبی برای شما مهیا کند.

Jadval NomreDead

نقد و بررسی با توجه به نسخه PC انجام شده است.

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

] [ 19:48 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نسل به نسل Assassin’s Creed

در صنعت گیم بازی هایی که دارای محتوای تاریخی و همچنین آخرالزمانی هستند، کم نیستند.خیلی از بازی سازان و شرکت های بازی سازی بازی های خود را بر همین اساس می سازند و راهی بازار می کنند.بعضی از آنها می توانند به خوبی فضای آخرالزمانی را در بازی هایشان ترسیم کنند و خیلی از این بازی ساز ها موفق نمی شوند!سبک آخر الزمانی هم اکنون در این صنعت رواج بسیار زیادی دارد و همچنین مخاطبان این ژانر نه تنها کم نیستند بلکه روز به روز بر تعداد آنها نیز افزوده می شود. امسال نیز شاهد عرضه ی بازی های بسیار زیبایی در این ژانر بودیم بازی هایی همانند Metro:Last Light و The Last Of Us که نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کردند اما وقتی به نیمه ی خالی لیوان نگاهی می اندازیم متوجه می شویم بازی هایی که نه تنها بد بودند بلکه افتضاح بودند نیز عرضه شده اند که می توانیم از آنها به Aliens: Colonial Marines و The Walking Dead:Survival Instinct ساخته ی اکتیویژن اشاره کرد.اما شاید برخی از بازی هایی که تا به حال آن ها را تجربه کرده اید به طور مطلق آخرالزمانی نبوده اند بلکه در پس زمینه داستان یک مضمون آخرالزمانی دنبال می شود.

 

http://www.vgu.tv/wp-content/uploads/2013/06/Assassins-Creed.jpg

چند نسل در یک عکس !!!

یکی از همین بازی ها سری بازی Assassins Creed می باشد که توانسته است هواداران بسیار زیادی از انتشار نسخه ی اول تا انتشار نسخه ی آخر یعنی Black Flag جذب خود کند.در AC شما صرفا با یک بازی آخرالزمانی رو به رو نیستید بلکه داستان و محتوای این بازی مخلوطی از سبک های تاریخی و آخرالزمانی است!یکی از عوامل موفقیت این سری Open-World بودن و یا جهان آزاد بودن آن است.محیط های تاریخی که این سری بازی برای گشت و گذار در اختیار شما قرار می دهد شاید بسیار لذت بخش تر از بعضی مراحل آن باشد!محوریت این سری بازی بر روی یک شی جادویی با نام Golden Apple بوده است.سازنده این سری بازی Ubisoft Montreal و ناشر آن نیز کمپانی Ubisoft می باشد!

Assassins Creed

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/9/99/Assassin%27s_Creed_cover.png

کاور نسخه اول Assassins Creed

نسخه ی اول از سری بازی AC در سال ۲۰۰۷ ساخته و عرضه شد.در آن زمان نظیر این بازی بسیار کم بود و سبکی که این بازی ارائه داد را می توان با سبک عنوانی همچون شاهزاده ایرانی (POP) مقایسه کرد.جالب است به دانید که در ابتدا این بازی قرار نبود یک آی پی مجزا باشد بلکه قرار بود Prince Of Persia:Assassins Creed باشد اما پس از اتفاقاتی تبدیل به یک IP مجزا در دنیای گیم شد. شخصیت نسخه ی اول سری بازی AC الطائر بن الاحد یک شخص عرب می باشد از ابتدای بازی در کنار Assassin ها فعالیت می کند.892997-altiar

مربی او نیز در بازی با نام المعلم شناخته می شود.یکی از عواملی که این نسخه نزد گیمر ها محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد وجود عواملی از ورزش پارکور و محیط جهان آزاد آن بود!محیط بازی بسیار وسیع بود و گشت و گذار در آن برای گیمر ها جالب به نظر می آمد اما این وسعت نیز ممکن بود در طول بازی باعث شود حوصله ی گیمر ها سر برود!در بازی الطائر میتوانست بر اسب ها سوار شود و با سرعت بیشتری بین شهر ها سفر کند.همچنین برای گذر از مکان هایی که Templar ها اجازه ورود را به الطائر نمی دادند او می توانست بین جمعیت استطار کند و وارد محیط های ممنوعه شود!گرافیک این نسخه با توجه به آن زمان حرف های زیادی را برای گفتن داشت و می توانست جزو مدعیان نیز قرار گیرد.دشمن اصلی اساسین ها نیز فرقه ی تمپلار ها هستند.این بازی برای کنسول های PS3وX360 و بر روی کامپیوتر های شخصی ساخته و عرضه شد.

Assassin’s Creed: Bloodlines

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/4/41/Assassin%27s_Creed_Bloodlines.jpg

کاور Assassins Creed: Bloodlines

این نسخه از سری بازی AC به طور انحصاری در سال ۲۰۰۹ برای کنسول PSP ساخته و عرضه شد.شخصیت اصلی این بازی نیز همانند نسخه ی اول الطائر می باشد.سازنده این بازی Ubisoft Montreal و ناشر نیز کمپانی Ubisoft می باشد.گیم پلی کلی بازی نسبت به نسخه ی اول بازی تفاوت زیادی ندارد.و کنترل بازی برای کنسول PSP بسیار خوب بهینه سازی شده است.مخفی کاری در این نسخه بسیار بیشتر از نسخه ی اول می باشد.

Assassins Creed II

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/7/77/Assassins_Creed_2_Box_Art.JPG

کاور Assassins Creed 2

به جرات میتوانم بگویم محبوب ترین نسخه ی AC همین نسخه می باشد.اولین حضور Ezio در این سری بازی که از قضا به محبوب ترین کارکتر سری بازی AC نیز تبدیل شد!در این بازی Ezio تمایلی به اساسین شدن نداشت اما پس از اتفاقی که می افتد یعنی اعدام شدن خانواده ی Ezio توسط تمپلار ها او برای انتقام گیری وارد فرقه ی مخالف تمپلار ها یا همان اساسین ها می شود.اتزیو در اوایل بازی یک فرد جوان و بی تجربه است و به همین دلیل در خیلی از کار هایی که میکند می توان دست پاچه گی و تصمیم گی ری های شتاب زده ی او را دید اما بعد از مدتی او با لئوناردو داوینچی(که اثرات به سزایی نیز در بازی دارد!) آشنا می شود. او به اتزیو طرز استفاده ی درست از Hidden Blade می آموزد. Hidden Blade یکی از سلاح های اصلی اساسین ها است که در همه ی نسخه های AC می توانید آن را بر دست اساسین ها ببینید!شخصیت Ezio دارای جذبه ی بسیار بالایی برای علاقه مندان به این سری می باشد و تا به الآن نیز هیچ کدام از کارکتر های جدید نتوانسته اند به محبوبیتی که Ezio به آن دست یافته بود برسند.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/6/69/Assassin%27s_Creed_II_gondola_screen.jpg

در نسخه دوم، گیم پلی تحولی عظیم پیدا کرد

روند گیم پلی نسخه ی دوم بسیار روان تر و بهتر از نسخه های پیشین خود است و یک انقلاب در سری Ac را به وجود آورده است.این بازی در سال ۲۰۰۹ برای کنسول های X360,PS3 و کامپیوتر های شخصی ساخته و عرضه شد.قابلیت Eagle Vision در این نسخه نیز جزو شاخصه های آن برای محبوبیت بالا می باشد.در این نسخه همانند نسخه ی اول اسب ها برای عبور و مور بین شهر ها موجود است.اما محیط هایی که نسخه ی دوم در اختیار گیمر قرار می دهد بسیار متنوع تر و پویا تر از نسخه ی اول است.بازی در دوره ی رنسانس پیگیری می شود.روند مبارزات با دشمنان بهبود بسیار زیادی داشته است.ضربات Counter Attack دارای تنوع بیشتری می باشد و حرکات کارکتر در طول بازی نرم و روان تر شده است.NPC هایی که در طول بازی به آن ها بر میخورید واکنش های متفاوتی را نسبت به شما نشان می دهند اگر با یک ساز زن خیابانی برخورد کنید تنها راه رهایی از دست او فرار کردن و یا ریختن پول بر روی زمین است.مخفی کاری در این بازی بسیار سخت تر شده است و می توان گفت در گیم پلی این بازی جایگاه ویژه ای را پیدا کرده است!

Assassins Creed:Brotherhood

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/2/2a/Assassins_Creed_brotherhood_cover.jpg

کاور Assassins Creed: Brotherhood

BrotherHood را می توانیم یک زیر مجموعه از نسخه ی دوم بازی به شمار بیاوریم. این نسخه که پس از چیزی حدود یک سال از گذشت نسخه ی دوم عرضه شد، نتوانست آن طور که باید و شاید عمل کند.این بازی در سال ۲۰۱۰ برای کنسول های X360,Ps3و رایانه های شخصی عرضه شد. در این بازی شاهد یک Ezio ی دیگر از لحاظ شخصیتی بودیم او دیگر در پی انتقام نبود بلکه به یک اساسین کامل تبدیل شده بود و برای جنگ با تمپلار ها پرورش یافته بود بازی دقیقا از آن جایی شروع می شود که نسخه ی دوم به پایان رسید.Ezio دیگر کاملا آماده برای نبرد شده است و تصمیمات پخته تری نسبت به گذشته می گیرد.عموی او نیز در روند بازی کمک های بسیاری به او می کند.Counter Attack های بیشتری به این بازی اضافه شده بود و همچنین مکان های بازی کمی بیشتر شده بود و همچنین گرافیک نیز پیشرفت جزئی کرده بود اما به طور کلی نتوانست آنطور که باید و شاید خود را نشان دهد و به همین دلیل هم زیاد مورد استقبال بازیکنان قرار نگرفت!

Assassin’s Creed: Revelations

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/d/d9/Assassins_Creed_Revelations_Cover.jpg

کاور Assassin’s Creed: Revelations

آخرین حضور اتزیو در سری بازی AC را در این نسخه شاهد بودیم!شاید باید این پایان را پایانی تلخ بر اتزیو بنامیم زیرا یوبی سافت نه تنها بر سر این بازی نتوانست هواداران خود را راضی نگاه دارد بلکه شاید بسیاری از آنها را نیز نا امید کرد در این بازی نه تنها تغییر خاصی در گرافیک ندیدیم بلکه در گیم پلی آن نیز تغییرات به مراتب بسیار ریز و جزئی بودن که از آنها می توانیم به عوض شدن نام Eagle Vision به Eagle Seens و روی کار آمدن Hook Blade و ساخت انواع بمب اشاره کنیم.به غیر از این دو مورد شاهد تغییر خاص دیگری در بازی نبودیم.این باز اتزیو به خاورمیانه سفر کرد اما با چهره ای پیر تر از همیشه!محیط ها و نورپردازی محیط در این بازی زیاد نتوانستند خوب و پویا باشند اما باز هم باعث شدند تنوع ای اگر چه کم به بازی بیافزایند.

Assassins Creed III

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/2/29/Assassin%27s_Creed_III_Game_Cover.jpg

کاور Assassins Creed III

 نسخه سوم، پس از بحران هایی که برای این سری پیش آمد توانست تا حدی تسکین دهنده ی این مهمباشد و یا می توانیم بگوییم ناجی این سری از تکراری و خسته کننده شدن!در این بازی شخصیت جدیدی جایگزین Ezio ی دوست داشتنی شد و این شخص کانر نام داشت.او نیز نتوانست مانند اتزیو محبوب شود بلکه شاید یکی از خشک ترین و بی روح ترین کارکتر های این سری هم نام بگیرد!در گیم پلی این بازی تغییرات بسیار زیادی را شاهد بودیم نحوه ی دویدن طبیعی تر شده بود و همچنین گرافیک نیز بسیار زیبا تر کار شده بود اما گاهی افت فریم ها باعث می شد اعصاب بسیاری از گیمر  ها خرد شود.در این بازی توانایی شکار کردن جانوران مختلف و بالا رفتن از درخت ها در جنگل ها را دارا بودید!

Assassin’s Creed Liberation

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/e/e1/Assassin%27s_Creed_III_Liberation_Cover_Art.jpg

کاور Assassin’s Creed Liberation

Liberation ششمین نسخه از سری بازی های Assassin’s Creed است که توسط Ubisoft Sofia به تهیه کنندگی Mathieu Hector ساخته شده است و در تاریخ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۲ برای ویتا منتشر شده است. داستان بازی روایت حضور یک دختر را در فرقه Assassin روایت می کند. این دختر که Aveline نام دارد یک دورگه فرانسوی-آفریقایی است.  بازی در همان مکان های نسخه سوم یعنی New York، Boston و چند ایالت دیگر جریان دارد. در شهر نیویورک Aveline با کانر کنوی(Connor Kenway) رو به رو می شود و این دو به هم دیگر علاقه مند نیز می شوند. به طور کلی بر طبق برداشت از نسخه ویتا می توان گفت که Aveline هم مانند کانر کاراکتر جالبی نیست و خب یوبی سافت هم نمی تواند در یک پورت HD شده یا به اصطلاح Remake، کاراکتر بازی را تغییر دهد!

http://images.vg247.com/current//2012/08/assassins_creed_3_liberation_gamescom_4.jpg

انتخاب کارکتر زن ایده ی جالبی نبود!

بازی با بهره گیری از انجین Anvil Next ساخته شده است و دارای گرافیکی فوق العاده بر روی PS Vita و البته کاملا معمولی بر روی پلتفرم های خانگی است. با توجه به Remake های خوبی که از بعضی از شرکت ها خصوصا شرقی ها می بینیم، باید گفت که پورت Liberation چندان جالب نیست و نمی توان بهبود گرافیک خاصی را در بازی دید.

Assassins Creed IV:Black Flag

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/2/28/Assassin%27s_Creed_IV_-_Black_Flag_cover.jpg

کاور Assassins Creed IV:Black Flag

 ۶ سال از وقتی که اولین A ssassin’s Creedمنتشر شد، گذشته است. در همه ی این سال ها بدون هیچ استثنایی حداقل یک AC منتشر شده است.AC:BF نیز در سال ۲۰۱۳ برای کنسول های PS3,X360 و PC عرضه شد.ادوارد یک اساسین نیست و فقط یک دزد دریایی غارتگر است. تا این که با یک اساسین بر خورد می کند و وی را صرفا به دلیل زیبا بودن لباسش به قتل می رساند و از این جاست که متوجه نبرد تمام عیار Assassins و Templars می شود و این شروع یک ماجرای نسبتا خوب است.tumblr_mjq5jrgEpF1rnr7vso1_500 داستان بازی فوق العاده نیست اما خوب پیش می رود و میتوان آن را قابل قبول دانست. ادوارد در ادامه با افرادی نظیر Black Beard، Charles Vane، Benjamin Hornigold، Calcio Jack Rakham و Bartholomew Roberts که همگی در عصر طلایی دزدان دریایی نقش مهمی دارند برخورد می کند. خود ادوارد از اهالی انگلستان یا بهتر بگویم ولز است که عاشق دختری به نام کارولاین است اما به دلیل فقر به این قاره ناشناخته می آید تا به پول و شهرت برسد. وی پس از مدتی کار کردن در کشتی های انگلیسی، به دلیل قرارداد صلح بیکار می شود و تبدیل به یک دزد دریایی می شود. این آغاز راه او در نبرد بزرگ اساسین ها و تمپلارها است.در خشکی با چیز جدیدی مواجه نخواهید شد. بهتر است BF را به عنوان یک عنوان دریایی حساب کنید تا عنوانی که مختص خشکی است. اولین چیزی که در نسخه سوم خیلی ها را آزار می داد، مسافت های طولانی ای بود که باید برای رسیدن به مراحل طی می کردید. این بار با وجود Jackdaw، دیگر از سفر خسته نخواهید شد بلکه ممکن است وقتی در حال رفتن به سوی یک ماموریت باشید، ماموریت را رها کرده و به اکتشاف در دریاها بپردازید.

http://images.vg247.com/current//2013/03/Assassins-creed-4-black-flag-4-1152x648.jpg

شکار های دریایی، جالب نیست؟!

در AC IV هوش مصنوعی حین مبارزات چندان جالب نیست. و از سیستم اصلی سری Batman Arkham پیروی می کند. قانونش هم این است که در مبارزه با دشمنان عادی از Attack استفاده می کنیم و هروقت دشمن حالت هجومی گرفت، بازی خود به خود این امر را به شما اطلاع می دهد و با استفاده از Counter می توانید بر همه غلبه کنید. دشمنان قوی هیکل تر را هم میتوانید خلع سلاح کنید و تنها بعضی از تفنگ داران از فواصل دور برای شما مزاحمت ایجاد می کنند. به طور کلی در گیم پلی، شاهد یک تحول در بخش دریایی هستیم. اما بخش خشکی بازی کسل کننده است و نمی توان آن را خوب دانست و صرفا در حد نسخه های قبلی قابل قبول دانست. استفاده از مکانیزم پارکور هم به نسبت نسخه سوم بهتر شده است و بعضا به آن نیازهایی پیدا خواهید کرد. البته بازهم به نسخه های اول و دوم بازی نمی رسد.

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

] [ 19:36 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی Assassin’s Creed Rogue

سری Assassin’s Creed، در طی چند سال گذشته، به محبوبیت بسیار بالایی دست یافته است. در نتیجه این محبوبیت هم، این عنوان تبدیل به یک عنوان تجاری شده است و هر سال عرضه می شود. شرکت Ubisoft برخلاف روال هر سال که تنها یک عنوان بزرگ از سری Assassin’s Creed عرضه می کرد، امسال دو عنوان را از این سری منتشر کرد. یکی برای نسل بعد (Assassin’s Creed Unity) و یکی هم برای نسل قبل (Assassin’s Creed Rogue). در ادامه به نقد و بررسی Assassin’s Creed Rogue خواهیم پرداخت، پس با ما همراه باشید…

——————————

Assassin's Creed Rogue

Assassin’s Creed Rogue Box Art

نام بازی: Assassin’s Creed Rogue

سازنده: Ubisoft Sofia و تعدادی دیگر از استودیو های Ubisoft

ناشر: Ubisoft

سبک: اکشن ادونچر سوم شخص

پلتفرم: Xbox360، PS3 و PC

تاریخ عرضه: ۱۱ نوامبر ۲۰۱۴

حالت بازی: تک نفره

موتور بازی: AnvilNext

——————————

سری Assassin’s Creed، در طی چند سال گذشته، به محبوبیت بسیار بالایی دست یافته است. در نتیجه این محبوبیت هم، این عنوان تبدیل به یک عنوان تجاری شده است و هر سال عرضه می شود. شرکت Ubisoft برخلاف روال هر سال که تنها یک عنوان بزرگ از سری Assassin’s Creed عرضه می کرد، امسال دو عنوان را از این سری منتشر کرد. یکی برای نسل بعد (Assassin’s Creed Unity) و یکی هم برای نسل قبل (Assassin’s Creed Rogue). در ادامه به نقد و بررسی Assassin’s Creed Rogue خواهیم پرداخت، پس با ما همراه باشید…

اول از همه به داستان و تجزیه و تحلیل آن می پردازیم. سری فرقه اساسین در نسخ اولیه خود و با حضور الطایر و اتزیو، داستان و شخصیت پردازی نابی را ارائه می کرد که به تدریج رو به تکراری شدن گذاشت. داستان این نسخه نیز از همان روند قدیمی نبرد تمپلار ها و اساسین ها پیروی می کند ولی کشش هایی هم دارد که شما را تا آخر بازی با خود همراه نگه دارد.

[خطر لو رفتن داستان]

شخصیت تحت کنترل شما، شِی پاتریک کورمک (Shay Patrick Cormac) نام دارد. شِی در ابتدای بازی یک اساسین است و در نزد آکیلیس (معلم کانر در ACIII) خدمت می کند. در طول بازی او هم درگیر روند پیدا کردن قطعات Eden می شود و در این راه، با شخصیت های ACIV نظیر Adewale، که به نوعی فرمانده اصلی اساسین ها می باشد هم ملاقات می کند. در ادامه ی داستان و بعد از مقدمه پردازی های اولیه و نشان دادن خصوصیات این شخصیت، هدف اصلی اساسین ها که دست یافتن به وسیله ای برای یافت قطعات Eden است را نشان می دهد. در این نسخه، با پیدا شدن یک مکعب و کتاب خاص و با کمک بنجامین فرانکلین و استفاده از رعد و برق، مکان تعدادی از قطعات Eden را بر روی زمین مشخص شده و اساسین ها به دنبال آن ها می روند.

شی به دنبال قطعه ای که در Lisbon، پایتخت پرتغال، قرار دارد رفته و عازم لیسبون می شود. او در حدود روز ۱ نوامبر ۱۷۵۵ در روز “عید مقدسان” (All Saints’ Day) به لیسبون می رسد و با باز کردن بخش های مختلفی از یکی از کلیسا های شهر، به معبد تمدن نخستین و قطعه Edenـی که در زیر آن قرار دارد دست می یابد. اما با برداشتن این قطعه، فاجعه ای روی می دهد. زلزله ای مهیب رخ داده و بخش اعظم _و شاید تقریبا همه ی_ لیسبون را با خاک یکسان می کند اما شی موفق به فرار به کشتی اش، Morrigan، شده و فرار می کند. جالب است بدانید که این رویداد در بازی، بر اساس یک رویداد واقعی در بازی قرار گرفته است.  واقعا در چنین روزی، یک زلزله مهیب به اندازه ۸٫۵ تا ۹٫۰ مقیاس بزرگای گشتاوری (مقیاسی برای اندازه گیری شدت زلزله) در لیسبون روی داده است و واقعا تلفات بسیار زیادی بر جای گذاشته است.

اما بعد از این رویداد، شی که خود را مسئول این رویداد می داند، به اساسین ها معترض شده و آن ها را مسئول انجام این رویداد و شاید از نظر او، قتل عام می داند. سپس او طی اتفاقاتی سعی به فرار از گروه می کند ولی موفق به انجام این کار نشده و از روی یک صخره به پایین پرتاب می شود … بعد از این اتفاق، بازی از درون خانه افرادی که شی را نجات داده اند، ادامه پیدا می کند. این افراد، فرزند خود را که یک تمپلار بوده از دست داده اند و حال و بعد از طی اتفاقاتی، شی با افراد سرشناس تمپلار ها آشنا شده و به آن ها می پیوندد.

شی بعد از این، در پی خنثی کردن نقشه های اساسین ها و در نهایت کشتن آکیلیس است که البته در این میان با حوادث گوناگونی رو به رو خواهد شد که یکی از مهم ترین آن ها، آشنایی با Grand Master تمپلار ها … بله، گرند مستر تمپلار ها یعنی هیثم کنوی (Haytham Kenway) است.

اما جدا از ربط های مختلفی که این بازی به نسخ آمریکای شمالی سری AC دارد، ربط اساسی به AC Unity هم دارد که البته از ذکر آن امتناع می کنم تا خودتان با انجام بازی و اتمام آن به این ربط پی ببرید.

[پایان خطر لو رفتن داستان]

داستان بازی، هر طور که هست و به هر بهانه ای نظیر حضور شخصیت های تاریخی نظیر جیمز کوک و…، ارتباطات عمیق با نسخ قبلی و نسخه بعدی و…، شما را تا آخر پای خود نگاه خواهد داشت.

شخصیت پردازی شی نیز هر چند به هیچ وجه به الطایر و اتزیو نزدیک هم نمی شود اما در کل شخصیت پردازی نسبتا خوبی دارد و یک تیپ شخصیتی جدید در سری است. شخصیتی که صرفا به خاطر اعتقادات شخصی خودش و برداشت خوب و بد از نظر خودش، به یکی از این دو گروه خدمت می کند و به تقلید کورکورانه از آن ها نمی پردازد. به علاوه اولین بار است که در این سری از دید یک تمپلار به داستان نگاه می شود. در تمام نسخ این سری، ما تمپلار ها را به عنوان انسان های بدی می دیدیم که باید نابود شوند اما در این نسخه، دیدگاه تمپلار ها به اساسین ها نیز تا حدودی بررسی می شود تا به اصطلاح، بازی صرفا یک طرفه به قاضی نرود. البته تمام این کار ها و تغییرات، همه برای بسط همان ایده کلی نبرد تمپلار ها با اساسین هاست و همچنان با همان داستان تکراری رو به رو هستیم اما این داستان هر چه که هست، می تواند شما را تا آخر به هر ترتیبی که شده، علاقه مند به دیدن پایان نگه دارد.

اما از داستان که فاصله بگیریم، به گیم پلی بازی می رسیم. گیم پلی بازی را می توان ورژن ۲ و کامل تر Assassin’s Creed IV Black Flag دانست. سیستم اصلی بازی بر پایه گشت و گذار در خشکی و دریا است که نمونه آن را در ACIV دیده بودیم. سیستم کشتی رانی بازی، تقریبا همان سیستم قبلی است و موارد اندکی نظیر کوه های یخ، یخ های سطحی آب و… به آن اضافه شده اند تا کمی بر تنوع آن بیافزایند. کوه های یخ با برخورد گلوله ی توپ کشتی شما، Morrigan، به آنها سقوط کرده و یک موج بزرگ ایجاد می کنند که می تواند کشتی های کوچک را غرق کند. یخ های سطحی آب هم صرفا نقش کم کردن سرعت را دارند که با یخ شکن کشتی از بین می روند. در زمینه سلاح های کشتی نیز تنها تغییر مواد آتش زا، جایگزین بشکه های مواد منفجره شده اند و به نظر من، کاربرد بیش تری نسبت به آن بشکه ها دارند.

یکی از موارد اضافه شده به سیستم کشتی رانی، امکان حمله دشمن به کشتی شماست که وقتی کشتی شما ضعیف شده باشد با یک هجوم ناگهانی به کشتی حمله کرده و سعی در کشتن خدمه شما خواهند داشت و شما درست باید مانند تصرف کشتی آن ها، تعدادی از دشمنان را نابود کنید تا کشتی دشمن به تصرف شما در آید. این بخش به کامل تر شدن بخش کشتی رانی کمک کرده تا یک سیستم کم نقص را شاهد باشیم.

Assassin's Creed Rogue

حمله دشمنان به کشتی شما

یکی از مواردی که در نسخه پیش تنها به صورت آنلاین امکان انجام آن بود، بخش کنترل نیرو های دریایی شما بود. در این نسخه این بخش به صورت آفلاین هم قابل انجام است و با تصرف کشتی های دشمن، می توانید آن ها را به ناوگان خودی منتقل کرده و به ماموریت ارسال کنید.

متاسفانه یوبیسافت سفر های زیر آب را در این نسخه حذف کرده که البته شاید توجیه آن، عدم امکان شنا در مناطق نزدیک به قطب شمال بوده است. سیستم عدم امکان شنا در مناطق سرد به این شکل است که اگر در بازی مدت زیادی در آب بمانید، از شدت سرما توان خود را از دست خواهید داد و با این شرایط، رفتن به زیر آب منطقی به نظر نمی رسد. البته با این حال نمی توان این را یک توجیه مناسب دانست زیرا وقتی آن ها منطقه River Valley را به عنوان یک منطقه خوش آب و هوا به بازی اضافه کرده اند، می توانستند با هر بهانه ای که شده، این بخش را در جایی از بازی بگنجانند که البته این کار را نکردند.

اما امکان شکار موجودات و حیوانات دریایی و یا به اصطلاح همان هارپونینگ (Harpooning) همچنان وجود دارد. موجودات دریایی جدیدی برای این نسخه طراحی شده اند که شاید منحصر به فرد ترین آن ها Narwhal باشد (پیشنهاد می کنم با یک سرچ ساده، حتما عکس های واقعی این موجود استثنایی را مشاهده کنید). درجه سختی این بخش را نیز می توان تا حدودی اندازه نسخه قبلی دانست؛ کشتن موجودات دریایی به تنهایی آسان تر از قبل شده است ولی از طرفی با اضافه شدن قطعات یخی که به قایق شما آسیب می زنند، بر سختی آن افزوده شده است تا سختی آن در حد متعادل باقی بماند. البته به دلیل آسان تر شدن شکار موجودات، در کل کمی این بخش راحت تر از قبل جلوه می کند.

Assassin's Creed Rogue

شی در حال شکار یک ناروال (Narwhal)

برخلاف نسخه قبل که بخش کشتی رانی تماما در یک لوکیشن و محیط انجام می شد، این بازی از دو محیط برای این بخش استفاده می کند. یکی بخش “اقیانوس اطلس شمالی” است که در واقع یک دریای بزرگ با مجموعه ای از جزیره هاست و امکان شکار نیز در این بخش مهیا شده است و بخش دیگر “دره رودخانه” است. همان طور که از نام آن ها بر می آید، کشتی رانی در این بخش در یک رودخانه طویل و عریض اتفاق می افتد و نسبتا خشکی های بیش تری دارد.

شاید بتوان یکی از مهم ترین پیشرفت های این نسخه نسبت به ACIV را هم همین محیط ها دانست. محیط های بازی به مراتب بزرگ تر شده اند و موارد جمع کردنی (Collectibles) آن ها نیز به مراتب بیش تر شده است به عنوان مثال می توان به آیتم جدید Property اشاره کرد که با جمع کردن مقداری از آن، میزان کالاهای دریافتی از کشتی های دشمن افزایش می یابد. جدا از آیتم های جمع کردنی، همین افزایش وسعت بازی باعث شده است که بازی برای تمام شدن به صورت کامل، به وقت بسیار زیادی نیاز داشته باشد و بتواند شما را مدت زیادی سرگرم نگه دارد.

Assassin's Creed Rogue

شفق های قطبی بسیار زیبا طراحی شده اند

این افزایش محیط ها، با افزایش نسبی تنوع آن ها نیز همراه بوده است. حال دیگر تنها شاهد جنگل های انبوه یا جزیره های کوچک نخواهید بود و به دلیل رفتن به نزدیکی قطب شمال، با مناطق و جزیره های یخ زده ای رو به رو خواهید شد که تا چشم کار می کند، فقط یخ هست و یخ. این افزایش تنوع جزیره ها، باعث اضافه شدن گونه های جدید جانوری نظیر خرگوش های قطبی و … هم شده است که باعث شده اند در بخش شکار نیز بازی کامل تر از همیشه ظاهر شود. علاوه بر تغییرات اقلیمی، کاربری جزیره ها نیز عوض شده است. بعضی جزیره ها صرفا جزیره های سالم و بی سکنه هستند و بعضی دیگر حاوی انبار های کالا که قابل غارت کردن هستند و باعث شده اند که راحت تر بتوانید جزیره مورد نظر خود را در نقشه پیدا کنید و در نتیجه به هدف خود برسید.

وسعت شهر ها و تعداد آن ها نیز در آن ها افزایش یافته، علاوه بر تعدادی شهر نسبتا بزرگ که از طریق بخش های اقیانوسی در دسترس هستند، شهر نیویورک نیز با وسعتی بسیار بالا در بازی بازسازی شده است و مناطق بسیار بزرگی دارد که جمع آوری تمامی کالکتیبل های هر کدام از این بخش ها به تنهایی زمان زیادی می خواهد به طوری که تقریبا هر کدام از این بخش ها، تقریبا اندازه یکی از شهر های بزرگ و اصلی اقیانوسی هستند و همین مدعا، گواهی بر وسعت بالای این شهر در بازی است و به نوعی، یکی از ضعف های اساسی ACIV نیز با این موارد پوشش داده شده است.

گیم پلی بازی در خشکی، کم و بیش همان گیم پلی سابق سری با یک سری تغییرات جزیی است. اولین تغییر که تغییر نسبتا کوچکی است، تغییر شکل ظاهری دارت های سمی به نوعی ایر رایفل (Air Rifle) است که البته عینا همان کار دارت های خواب آور و دارت های عصبی کننده را انجام می دهند. تغییر دیگر اضافه شدن نوعی نارنجک انداز است که از سه نوع مهمات خواب آور، عصبی کننده و منفجر شونده استفاده می کند. نوع خواب آور و عصبی کننده دقیقا کار همان ایر رایفل را در ابعاد بزرگ تر انجام می دهد. نوع منفجر شونده نیز برای از بین بردن بعضی از دیوار ها و کشتن دشمنان استفاده می شود. استفاده از این وسیله بر تنوع مبارزات بازی افزوده است و آن ها را هیجان انگیز تر کرده است.

اما مهم ترین تغییر بازی، بازگشتن سیستمی مشابه Borgia Tower در AC Brotherhood است. در این حالت، شما باید مناطق تحت کنترل اساسین ها را در شهر های بزرگی نظیر نیویورک از سلطه آنان خارج کنید. در طی این ماموریت شما باید فرمانده مقر را پیدا کرده و او را بکشید و کار هایی نظیر پایین آوردن پرچم و… را انجام دهید تا ماموریت با موفقیت انجام شود. البته کشتن فرمانده نیز کار آسانی نیست. علاوه بر توان بالای او در تشخیص شما و حمله غافلگیرانه، تعدادی از اساسین ها نیز در لای بوته ها، داخل اتاقک ها، در میان کاه و… پنهان شده اند و با نزدیک شدن شما به آن ها، ناگهان به شما حمله آورده و در صورت دفع نکردن حمله آن ها، به شما آسیب جدی وارد می کنند و باعث شده که سیستم تشخیص این اساسین ها نیز به بازی اضافه شود تا کلی بر چالش و سختی بازی بیافزاید.

Assassin's Creed Rogue

شی در حال مبارزه با گروهی از اساسین ها

بعد از آزاد کردن مناطق از کنترل اساسین ها، شما می توانید ساختمان ها را در آن منطقه بازسازی کنید و با بازسازی ساختمان ها، در آمد شما افزایش می یابد و می توانید هر چند وقت در صورت نیاز به پول، آن را از همین طریق بدست آورید.

بازی در زمینه گرافیک، تقریبا همان گرافیک ACIV را ارائه می دهد. البته بازی از نظر هنری و به خصوص در مناطق قطبی پیشرفت های به خصوصی داشته و علاوه بر آن کیفیت افکت های یخ نیز نسبتا خوب از آب درآمده اند اما با این حال، گرافیک بازی چندان پیشرفتی نکرده و هر چند گرافیک بدی نیست ولی انتظار می رفت که بازی در این زمینه پیشرفت کرده باشد. باگ های بازی نیز همچنان پا بر جا هستند و ظاهرا قرار نیست که یک بازی از این سری عاری از باگ های همیشگی عرضه شود.

آهنگسازی بازی توسط Elitsa Alexandrova انجام شده است. تم کلی بازی در زمینه موسیقی، همان تم همیشگی سری است و در زمینه موسقی، بازی صرفا خوب عمل کرده است و نکته خاصی برای گفتن وجود ندارد.

اما در مورد صداگذاری، یکی از ایراداتی که بعضی از سایت ها و کاربران به بازی گرفتند، قطع شدن صدا در بازی است. من به شخصه چنین ایرادی را در نسخه Xbox360 بازی مشاهده نکردم و وجود این مشکل را تایید نمی کنم. البته ظاهرا چنین مشکلاتی برای بعضی از افراد وجود داشته که واقعا در صورت وجود، ایراد بزرگی محسوب می شود ولی از آن جایی که من به شخصه به این مشکل بر نخوردم، نمره ای بابت این بخش از بازی کم نمی کنم.

Assassin's Creed Rogue

Assassin’s Creed Rogue

نتیجه گیری نهایی:

Assassin’s Creed Rogue به عنوان یک بازی بدون در نظر گرفتن نسخ قبلی، یک بازی کامل و خوب است و می تواند شما را مدت ها سرگرم کند. بدون شک اگر بدون در نظر گرفتن نسخه قبلی به این عنوان نگاه کنیم، آن را شایسته نمرات ۹۰ و یا حتی ۹۵ می یابیم. اما مساله اصلی، همین شباهت بسیار زیاد این عنوان به Assassin’s Creed IV Black Flag است که از ارزش آن کم می کند. در کل، اگر از Black Flag خوشتان آمد و هنوز هم دلتان می خواهد دریانوردی را در این سری تجربه کنید و یا اگر هنوز اصلا Black Flag را بازی نکرده اید، این عنوان می تواند شما را راضی کند و در غیر این صورت و اگر حوصله ی تان از Black Flag سر رفته است، احتمالا نتوانید از این عنوان در حال حاضر لذت کافی را ببرید و شاید در گذر زمان، بتوان از این عنوان، لذت بیش تری برد.

Jadval-NomreAss

این نقد بر اساس نسخه Xbox 360 نوشته شده است

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

] [ 19:19 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی بازی dying light

بازی  Dying Light در سبک Action Survival  با زاویه دید اول شخص می باشد. این عنوان در یک محیط وسیع و خطرناک Open World شکل می گیرد که در طول روز شما محیط شهری تخریب شده توسط اپیدمی مرموزی را نیز سیر می کنید و به دنبال مهمات، تجهیزات، آذوقه و ملزومات مورد نیاز برای رویارویی و شکست دادن دسته دشمنانی  گرسنه به خون و گوشت که این اپیدمی به وجود آورده است، می گردید.در شب در حالی که دشمنان به قدرت و وحشی گری شان افزوده می شود، شکارچی خود طعمه می شود. کشنده تر از آن درنده های شب زیستی هستند که لانه ی خود را برای تغذیه ترک کرده اند….

 

cover_large

کاور رسشمی Dying Light

عنوان : Dying Light
سازنده:Techland
ناشر:Warner Bros
پلتفرم:Ps4-Xbox One-PC
سبک:Survival Action
تاریخ انتشار:۲۷ ژانویه ۲۰۱۵ (۷ بهمن ۱۳۹۳)

مقدمه

در شهر قرنطینه شده ای به نام Harran بازماندگان در برابر سیل عظیم رو به افزایشی از زامبی ها (Infected ) می جنگند. شهر به دو دسته ی Runner ها و Bandit ها تقسیم شده است که در سطح شهر پراکنده می باشند و در صدد گرفتن هر چه که می توانند برای دسته ی خود هستند.که در این ما بین Kyle Craned یک مامور مخفی، وارد منطقه ی آلوده شده می شود و در میان نزاع این دو دسته قرار می گیرد.

نمایی از شهر Harran

نمایی از شهر Harran

بازگشت قدرتمند زامبی ها
بی شک گیمری در دنیا وجود ندارد که که تا بحال دست به بازی که محوریت آن زامبی ها می باشند,نزده باشد. همه ی ما برای اولین بار ژانر Action Survival را با زامبی ها تجربه کردیم و هنوز حس ترسی که در آن زمان به ما القا می شد را در ضمیر خود حس می کنیم.اما بعد ها زامبی ها به کلیشه ای در این صنعت تبدیل شدند و ناب بودن خودشان را از دست دادن و سازندگان مجبور می شدند که برای انتقال همان حس ترس و وحشت گذشته یه گیمر ها , تاکتیک ها و سناریو های جدیدی را اجرا کنند تا بتوانند زامبی ها و شهرت آن هارا سراپا نگه دارند و با قدرت بگویند که زامبی همیشه زامبی می ماند و ما سازندگان همیشه راه تازه نگه داشتن این ژانر را بلدیم. و همین طور هم بوده و خواهد بود ولی تنها چیزی که در این بین ممکن است تغییر کند نحوه ی تزریق ترس به بازی توسط این موجودات دوست داشتنی می باشد.

گاهی یک بازی مثل Resident Evil در نسخه های اولیه اش با تعدادی نه چندان زیادی زامبی ,سعی در زهره ترک کردن شما دارد و گاهی هم بازی هایی مثل Left 4 Dead  با فرستادن سیلی از زامبی های سرعتی و متنوع ,دلهره و ترس را مهمان گیمر ها می کند.اما در این بین شرکتی به نام Techland با عرضه ی بازی Dead Island توانست هم جایگاه و هم تجربه ای در این عرصه کسب کند. تجربه ای که توانست به سازندگان کمک کند تا بازی نسل هشتمی خود را با قدرت تمام و نوآوری هایی افزون بر کار های قبلی خود عرضه کنند.
تا قبل از Dead Island به ندرت می شد بازی را نام برد که سیستم کشتار آن به اندازه ی این بازی آزادی عمل به بازیکن بدهد و اورا با انتخاب هایی سرسام آور روبرو کند تا تصمیم بگیرد .
و حالا در این تاریخ بازی ای عرضه شده است که تمام این مکانیزم هارا نه تنها حفظ کرده بلکه نوآوری هایی را هم برای این سبک به ارمغان آورده است و به حدی این نوآوری ها عالی کار شده اند که گویا باید از ابتدا بخشی از این سبک می بودند و اکنون که ما با آنها مواجه شده ایم نمی خواهیم از دستشان بدهیم و دلمان می خواهد این مکانیزم ها به استانداردی در این سبک تبدیل شوند.و برای اثبات این ادعا کافی است که چند ساعتی را در دنیای Dying Light بگذرانید و سپس به سراغ یک بازی اول شخص دیگر بروید و آن موقع است که یادتان می افتد که چقدر دلتان برای سیستم حرکتی S.M.A.R.T بازی تنگ شده و جایش خالی می باشد.

شکارچی و طعمه
این بار خبری از ظاهر شدن ناگهانی زامبی ها جلوی صورتتان نیست.خبری از زجه و مویه وصداهای دلخراش در گوشه و کنار و تاریکی ها نیست.این بار Techland روشی جدید برای ترساندن شما ابداع کرده است که به نوبه ی خودش تحسین برانگیز است.بازی و سیستم حملات زامبی ها اعتماد شما را در طول روز جلب می کند و به شما تلقین می کند که شما یک قاتل تمام عیار و شکارچی حرفه ای زامبی ها می باشید.شکارچی ای که موانع و عبور از آنها برایش دغدغه ای نیست و فرار کردن برایش معنی ندارد. مسیری نیست که برای شما نا هموار باشد.ساختمانی نیست که نتوانید راهی برای بالا رفتن از آن پیدا کنید. از حلبی آباد گرفته تا ساختمان های چند طبقه شهر,از تیر چراغ برق گرفته تا جرثقیل .همه و همه می تواند مسیر حرکت شما باشد

محیط شهری و برج ها

محیط شهری و برج ها

حلبی آباد

حلبی آباد


تمام این نکات در کنار یکدیگر به اندازه ی کافی قانع کننده است که به گیمر القا کند که او با چالش زیادی روبرو نیست.اما آیا این حقیقت ماجرا است یا خیر؟به محض اینکه خورشید در انتهای Map به سمت پایین سوق پیدا می کند و هوا رو به تاریکی می رود شما جواب سوال خود را می گیرید. خیـــــــــر.
این جاست که گیمر با همان دانسته ی قبلی خود به دل دشمن میزند اما اینبار احساس غریبی میکند. با موجوداتی مواجه میشود که قبلا ندیده بود . زامبی هایی که سرعت و قدرتشان چند برابر شده و پوست کلفت تر شده اند.زامبی هایی با چهره هایی دهشتناک و حملاتی کشنده. آنوقت است که با خود میگویید که آنچنان هم که فکر میکردید تر و فرز نیستید و حس کند بودن بهتان دست میدهد. البته این حس در حین رویارویی با یک VOLATILE کاملا به فلج بودن تبدیل میشود و حس قطع نخاع شدن به گیمر دست میدهد .
این نوع زامبی کابوس شب های Harran می باشد.همانطور که گفته شد این نوع زامبی فقط در شب Spawn میشود و رویارویی با آن اشتباهی بزرگ است.سرعت, قدرت و میزان کشندگی و تهدید این زامبی ماکسیمم میباشد و بر خلاف زامبی های دیگر که در روز میتوانید تک به تک آنهارا  از پای در آورید,برای کشتن این گونه باید دست به دامان دوستان خود و  Co-op بشوید. تنها استراتژی شما فرار کردن و دوری از این موجود می باشد.

Volatile

Volatile


انواع دیگر زامبی ها و یا بهتر است بگوییم Infected ها به شرح زیر است:

Infected های معمول و غیر معمول :
Biters:این دسته اکثریت زامبی های بای را شامل میشود که کرخت و کند رو می باشند.آنهارا میتوان از ظاهر بدن های نیمه خورده و گاز گرفته شان تشخیص داد.ممکن است در نگاه اول درگیری با آنها ساده به نظر برسد اما وقتی که حجمی عظیم از Biter ها بهتان حمله کند نظرتان عوض میشود.این ها اکثرا ساکت هستند و تشخیص آنها از فواصل دور آن هم در تاریکی کاری غیرممکن است در نتیجه باید مواظب قدم هایتان در شب باشید.بعضی از این گروه کمی پیشرفته تر هستند که تجهیزاتی مثل یک کپسول گاز به پشت خود حمل میکنند که با Dodge کردنشان و ضربه به کپسول میتوانید منفجرشان کنید.

Biter

Biter


Viral: این نوع زامبی ها چالشی برای گیمر محسوب میشوند .آنها میتوانند تقریبا به شکل کاراکتر شما حرکت کنند و از موانع عبور کرده و ساختمان هارا بالا بروند اما نه کاملا به گونه ای که شما میتوانید اما با این حال همین مقدار توانایی برای این زامبی ها کافی است تا صدای دویدنشان پشت سر شما بر روی پشت بام ها استرسی اعصاب خرد کن به شما بدهد.این گونه به صدا حساس می باشد و با شنیدن صدای انفجار و یا آژیر ماشین خود را به محل صدا میرسانند.خود من در یکی از برخورد هایم با Biter ها گمان میکردم منفجر کردن آنها توسط کپسول گازشان میتوانید فکر خوبی باشد ولی پس از انفجار مجبور به سر و کله زدن با تعداد بیشتری Viral شدم.

Demolisher: این زامبی مهمان اولین Boss fight شماست با جثه ای غول پیکر که توانایی تخریب دیوار و کاور شما و همچنین پرتاب وسایل نقلیه را دارد.اما بر عکس جثه ی بزرگش مغزی بس کوچک دارد و خنگ محسوب می شود.از این رو دور زدن آن و پنهان شدن از دست این باس کار سختی نیست و اگر زرنگ باشید میتوانید با کشاندن Biter ها به مسیر پرتاب ماشین این باس, تعداد زیادی Biter را کشته و زحمت خود را کم کنید.

کلاه و لباس این Boss نشان میدهد که او قبل از آلودگی جزو نیروهای امنیتی بوده

کلاه و لباس این Boss نشان می دهد که او قبل از آلودگی جزو نیروهای امنیتی بوده


Goon: با یک زامبی چغر وبد بدن روبرو هستیم که از قضا همیشه با خود پتکی حمل میکند که به اندازه ی بدن خودش است. البته این پتک را با پتک های عادی اشتباه نگیرید . این پتک چیزی به جز یک میله ی قطور و بلند با حجم زیادی سیمان در انتهایش ,نیست.البته در صورت نزدیک شدن بیش از اندازه به این موجود بدقواره با اسلحه ی جانبی او آشنا میشوید که ضربات دستهایش است.یکی از نقاط ضعف این گونه این میباشد که برای چرخاندن پتک به زور زیادی احتیاج دارد و در نتیجه برای انجام این حرکت کمی کند است که او را برای مدت کوتاهی هدف خوبی برای گیمر میکند.


Toad: من آنهارا چندش آور توصیف میکنم.این گونه با پرتاب کردن خلط های بزرگ و غلیظ و سبز رنگ اسیدی نه تنها به شما آسیب میرسانند بلکه موقتا کورتان هم میکنند و این قضیه مختص شما نیست بلکه کل شهر از دست این گونه در امان نیستند و هر نوع زامبی ای به ویژه Biter ها با اصابت خلط مذکور همانند شما آسیب میبینند و اگر دست بجانبانید و در حالی که اثر خلط هنوز بر روی Biter هاست, به آنها حمله کنید میتوانید Damage را دو چندان کنید.

خلط پرتاب کن !

خلط پرتاب کن !


Bomber: همانطور که از اسمش پیداست این گونه بر روی شکم وسینه ی خود غده های جهش یافته ی بزرگی دارد که حاوی متان و هیدروژن سولفید اند و لازم به ذکر نیست که این ترکیبات هم در دنیای واقعی هم در دنیای بازی های ویدوئی اشتعال زا هستند و سبب انفجار میشوند.
Bolter: توضیح خاصی در رابطه با این گونه نمیتوان داد به جز ظاهرشان.این گروه تاول های بزرگ سبز رنگی پشت خود دارند که میدرخشد و همچنین قابلیت های حکتی بالایی همانند Volatile ها دارند.حد اقل در همین حد اطلاعات کافی است تا وقتی با این زامبی در بازی روبرو شدید نامش را بدانید.
Screamer:این ها میتوانند با جیغ های گوشخراششان دید شمارا مختل کنند و مبارزه را اندکی برایتان سخت کنند بنابر این در حین مقابله با آنها در اولین وهله ابتدا صدای هدفون خود را کم کنید و بعد به مبارزه بپردازید.

گیم پلی

کل فاکتور های بازی به یک طرف و گیم پلی آن هم طرفی دیگر.پایه و اساس چنین بازی ایی میبایست گیم پلی آن باشد وگرنه چیز دیگری برای سراپا نگاه داشتن بازی نمی ماند. سیستم حرکتی پارکور و شخصی سازی اسلحه ها  دو قطب گیم پلی میباشند و تمام فاکتور های دیگر بر این دو ویژگی تکیه میکند.

ترس از ارتفاع یا ترس از زامبی ؟

ترس از ارتفاع یا ترس از زامبی ؟


تا به اینجا به اندازه ی کافی درباره ی سیستم پارکور بازی و آزادی عمل آن صحبت کرده ایم اما در رابطه با سیستم مبارزه خیر.سیستم Combat را به طور برجسته Melee-Based باید بدانیم و اکثریت مبارزات بازی با ضربات Melee میباشد .درصد خیلی کمی پیش می آید که شما به گروهی از دسته ی  Runnersو یا Bandit ها بر بخورید و علاوه بر آن موفق به کشتن تمام نیروهای هوشمند و ” مســـــلح” آنها بشوید و در انتها درون اسلحه تان اندکی گلوله باقی بماند.

با شخصی سازی و اضافه کردن تجهیزات مختلف به اسلحه سردتان میتوانید بیش از ۱۰۰ اسلحه بنا بر سلیقه و خلاقیت خودتان بسازید.از این رو اسلحه ی شما به نوعی اسلحه ی شخصی شما می باشد و احتمال بسیار کمی وجود دارد که شما شخص دیگری را با اسلحه ای مشابه خودتان ببینید و این امر باعث میشود که گیمر همیشه به دنبال ترکیب کردن چیز های مختلف با یکدیگر شود تا اسلحه ای شاخص بسازد و پز آن را به دوستان خود دهد.
همانطور که گفته شد و میدانید بازی دارای یک سیستم دینامیک روز و شب میباشد که شما در روز به علاوه بر نکات گفته شد به آزاد سازی Safe Zone ها هم میپردازید. از کارهای دیگر در روز میتوان به تنظیم کردن تله ها اشاره کرد زیرا ممکن است در یک مرحله ی خاص که میبایست آنرا در شب طی کنید با مشکلات زیادی مواجه باشید و در نتیجه تصمیم میگیرید در روز و با فراق نه چندان باز به ساختن تله بپردازیید تا در شب هنگام نتیجه ی زحمات خود را ببینید.

تله ی انفجاری

تله ی انفجاری


همچنین میتوانید در کنار ماموریت های اصلی با نجات دادن بازماندگان سر خود را گرم کنید.هر چند لازم به ذکر است که بازه ی زمانی روز را باید غنیمت بدانید و بیشترین استفاده را از آن را بنمایید. اینجانب پس از خورده شدن های متوالی و مردن بر سر نجات دادن های بیهوده به این نتیجه رسیدم, و لازم دانستم با شما عزیزان در میان بگذارم.
اما شب هنگام کار خاصی به گیمر تعلق نمیگیرد به جز ماموریت های خود بازی . زیرا در شب زامبی ها توانایی هایی همچون Sprintبدست می آورند و میتوانند مانند کاراکتر بازی و حتی راحت تر از او از ساختمان ها بالا بروند و بدین ترتیب تنها مکان امن برای شما همان Safe Zone هایی میباشد که در طول روز آزاد کردید زیرا پس از هربار مردن در بازی به نزدیکترین Safe Zone باز میگردید و این یعنی لزوم آزاد سازی این مکان ها به محض ورود به منطقه ای جدید.اما اگر به هر نحوی به کله ی تان زد که به شب گردی بپردازید قابلیت Night Sense به کمکتان می آید . این قابلیت چیز جدیدی نیست و امروزه در ۹۰ درصد بازی ها میبینیم و این همان قابلیت دیدن از پشت دیوار به شکل دوربین های حرارتی میباشد. اگر هم خدایی ناکرده توسط زامبی ها در شب شناسایی شدید میتوانید با تله هایی مثل تله های برقی و یا استفاده از ترقه برای ایجاد صدا ,تعداد تعقیب کنندگانتان را به حداقل برسانید.

ضیافت شبانه

ضیافت شبانه

 

دوستی تا پای مرگ
بخش چند نفره ی بازی به دو قسمت Co-op و مبارزات PvPتقسیم میشود .Co-opهمانطور که میدانید به شما اجازه میدهد که با افراد دیگر به بازی کردن بخش داستانی بپردازیید و حد اکثر تعداد این بازیکنان ۴ نفر نیز میباشد.اما بخش دیگر یعنی PvP  هم خالی از لطف نیست این مود اجازه میدهد که بازیکن به یک زامبی تبدیل شده و به بازی دیگران Join شود و دل سیری از عزا در آورد.

زامبی شوید !!

زامبی شوید !!

.به شخصه از بخش Co-op خیلی بیشتر استقبال کردم و لازم است به شما دوستان هم بگویم که خیالتان از نظر ساعات بازی راحت باشد زیرا حدود ۴۹ الی ۵۲ ساعت شما سرگرم این بازی خواهید بود و اگر در این بین افتخار جنگیدن در جوار دوستان خود را داشته باشید لذت بازی را دوچندان کرده اید.

زیبایی محض
گرافیک بازی به طرز فوقالعاده ای چشم نواز می باشد و ایرادی به آن وارد نیست .Techland توانسته کاملا از خجالت کنسول های نسل هشتمی درآید و گرافیکی کاملا مناسب این نسل ارائه دهد . پس از بازی کردن و نظاره گر این گرافیک شدن به فکر فرو می رویم که فقط یکسال از شروع این نسل گذشته و ما با چنین شاهکار هایی روبرو هستیم چه رسد به چندین سال آینده که حتی گرافیک آن در مخیله ی ما نمیگنجد.نور پردازی بازی جایی برای صحبت نگذاشته است.در هنگام غروب به روی یک جرثقیل بروید و با آرامی بر روی آن راه بروید و منقطع شدن اشعه ی خورشید را بین نرده های جرثقیل نظاره کنید.طراحی و جزییات زامبی ها آنقدر هست که به شخصه برای اولین بار رویارویی با آنها اجازه دادم که مرا نوش جان کنند تا بتوانم با خیال راحت طراحی بافت بدن NPCها را تحسین کنم.سیستم قطع عضو بازی محشر است و کلمه ای در وصفش پیدا نمیکنم.فقط سعی میکنم با یک مثال عمق مطلب را برسانم و آن هم این است که قطع عضو ها در بازی به اندازه ی FATALITY ها سری مورتال کامبت طبیعی و لذت بخش است با این تفاوت که در اینجا, این شما هستید که عضو قربانی را انتخاب میکنید. قطع کردن سر یک زامبی با یک داس مجهز به یک شوکر برقی به اندازه ی خرد کردن جمجمه و بیرون ریختن مغز و به چشم دیدن جمجمه ی خرد شده ی یک زامبی توسط یک گرز سیمانی لذت بخش است.
لازم به ذکر است که نباید از شکستن مفاصل و استخوان های زامبی ها آن هم در دید X-Vision نیز غافل نشوید .


 

 

 

 

 

 

در انتها باید بگویم اگر در این بازه ی زمانی با کمبود بازی جدید مواجه شدید ,اگر میخواهید با دوستان خود یک تجربه ی Co-op عالی داشته باشید, اگر میخواهید خلاقیت خود را در بازی اعمال کنید , اگر میخواهید با خشونت و قطع عضو خود را تخلیه کنید و اگر یک بازی نسل هشتی با گرافیکی درخور این نسل آن هم در محیطی Open World مجهز شده با سیستم پارکور , میخواهید Dying Light بازی مورد نظر شماست.

j

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

] [ 19:9 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقدی متفاوت از call of duty advanced warfare

 

 

 

 

امروزه ما با سبک هایی متنوعی روبرو هستیم. تنها یک سبک و یک نام بر سر زبان ها است و خودش را از بقیه جدا می سازد و بیشترین طرفدار را بین گیمر های این کره خاکی دارد آن هم First Person Shooter می باشد و یا به اختصار FPS و تا کنون هزاران بازی در این سبک به دنیای گیم ارائه شده و باز هم همانطور که همه ی شما می دانید و هم اکنون که در حال خواندن این متن هستید تنها نام یک بازی در ذهنتان میدرخشد Call of Duty.این فرنچایز افسار این سبک را به دست خود گرفت و رامش کرد و ایده ی خود را پیاده کرد و با هر نسخه نو آوری ها و استاندارد های جدیدی را به این سبک تزریق کرد تا آن را به کمال برساند به طوری که شرکت های بازی سازی این موقعیت را یک زمینه ی رقابتی فوق العاده جدی تلقی کردند و قوی ترین جنگجویان خود را روانه ی میدان این نبرد خونین کردند . اما این نبرد فقط به یک رقابت و کل کل بین شرکت های بازی سازی نبود بلکه از همان ابتدا پا به پای بازی ها و شرکت های سازنده شان طرفداران این فرنچایز ها به مقابله با یکدیگر پرداختند و هر کجا که سرک می کشیدیم و نامی از این عناوین می دیدیم می بایست خود را برای سیل عظیمی از نظرات و انتقاد های دو گروه آماده میکردیم ولی بهتر است که اینگونه نباشد زیرا …

 

 

2787490-poster

عنوان:اولین DLC بازی COD:Advanced Warfare
با نام Havoc
ناشر:Activision
سازنده:Sledgehammer
پلتفرم:Ps3-Ps4-Xbox360-Xbox one-PC
سبک:شوتر اول شخص
تاریخ عرضه:۲۰۱۵/۰۱/۲۷

640-620x360

اولین DLC بازی COD:Advanced Warfare

همین شرکت ها و بازی سازان و فرنچایز ها هستند که ایده های نوین را ارائه می دهند و هر ساله شما گیمر های تشنه ی بازی را سیراب میکنند پس چه بهتر  که نگاهی منطقی در این زمینه داشته باشیم. اگر دقت کرده باشید بنده تا به اینجا از هیچ شرکت و بازی ای نام نبردم به جز Call of Duty چون نمیخواهم از بحث اصلی که نقد این بازی است خارج شوم و اضافه گویی کنم و همچنین هیچ علاقه ای برای زدن کوچکترین جرقه ای به فیتیله ی بمب نزاع بین طرفداران ندارم. این مقدمه را هم با توجه به دیده ها و شنیده های خودم لازم دانستم که با شما دوستان در میان بگذارم زیرا این مسئله امروزه به معضلی تبدیل شده است.

نسخه ی Advanced warfare شامل چهار DLC می باشد که به ترتیب نام های آنها  Havoc و Ascendance و Supermacy و Reckoning میباشد و علاقه مندان میتوانند با خریداری Season pass  این چهار بسته الحاقی را در زمان عرضه شان. دریافت کنند.
Advanced warfare را میتوان جسورانه ترین نسخه ی این فرنچایز نام برد زیرا Activision و Sledgehammer ریسکی کردند که سال ها در هیچ نسخه ای شاهد آن نبودیم . نسخه ای که با دیدن کوین اسپیسی به ویژه در Cut scene ها حس دیدن یک فیلم Blockbuster هالیودی را داشتیم و استفادهاز تجهیزات علمی تخیلی ای که با قابلیت های آن در میدان جنگ چه در بخش داستانی و چه در بخش چند نفره ورق را به نفع خود برمی گرداندیم. و اما هرچه که بوده گذشته است و اکنون این بازی عرضه شده است و Sledgehammer در این قمار برنده شده است ولی اینطور که معلوم است هیچ علاقه ای به ترک این عادت ندارد و ایده ی شگفت زده کردن گیمرها و طرفداران این سری را هنوز در سر می پروراند و با عرضه ی این بسته ی الحاقی این امر را اثبات کرد.
Havoc چهار مپ جدید برای بخش چند نفره(به نام های core و Drift و Urban و Sideshow) و مهمتر از همه ,بازگشت زامبی هایی که همیشه مورد علاقه ی طرفداران این سری بوده و در گذشته تنبل و لش بودند و هم اکنون با نام Exo Zombies بهینه و تجهیز شده اند را ,نیز ارائه میکند.
خاطرات زنده میشوند
شما به یاد دارید وقتی که Advanced Warfare معرفی شد تریلر هایی زیادی چه قبل و چه بعد از آن عرضه شد که بعضی از آنها مژده از بازگشتن مود دوست داشتنی و فوق العاده جذاب Zombie را داشتند . مود ی که برای اولین بار در نسخه ی World at War شاهد آن و رضایت مندی و شور شعف طرفداران از این مود بودیم . از آن نسخه به بعد باز هم طرفداران چشم به انتظار بودند تا دوباره طعم شیرین زامبی کشی را در این فرنچایز تجربه کنند اما نمیدانستند که باید تا نسخه ی Black ops  صبر کنند. و حالا از آن موقع به بعد ما شاهد چنین جهش و تغییر عظیمی در این فرنچایز نبودیم تا به اینکه Advanced warfare را تجربه کردیم . نسخه ای سراسر تکنولوژی و نوآوری به طوری که بعضا گیمر ها با شنیدن این مسئله که مود زامبی قرار است به این نسخه برگردد کمی نگران میشدند که آیا باید با زامبی های نسل جدید و مجهز به تکنولوژی سر و کله بزنند یا خیر ؟
تا اینکه جواب خود را در اولین تریلری که از این مود عرضه شد گرفتند و هم خوشحال شدند هم ناراحت . خوشحال از بازگشت این مود و ناراحت از بازگشتی چنین قدرتمند و اینکه تجهیزات شما و Exo suit های شما برای Zombie ها هم هست.

با وجود اینکه مود زامبی در این سری متعارف شده بوده و فقط در نسخه هایی که ساخت آن به عهده ی Treyarch بود (مانند World at war و Black ops 1و ۲ )ما افتخار بازی کردن این مود را داشتیم,با این وجود این اولین بار است شرکتی که دستش چندین سال از این سری قطع بود,مجددا دست بر روی دنیای مردگان ندای وظیفه گذاشته و از حق نگذریم باید اعتراف کنیم که واقعا خوب کار کرده است و توانسته  با ارائه دادن مواردی جدید ایراد هایی را در نسخه ی قبلی به رخ گیمر ها بکشد که هرگز به آن مسائل به عنوان ضعف نگاه نمیکردیم و این همان مسئله ی به کمال رساندن این سری در طی سال هاست که عرض کردم . ممکن است شما در هر نسخه رضایت خود را اعلام کنید و خرده ای به بازی نگیرید اما با تجربه ی نسخه ی بعدی متوجه ایرادات نسخه ی قبل میشوید.Sledgehammer توانسته بعضی از نقاط ضعف رنج آور این مود را از دفتر این فرنچایز پاره کرده و دور بیاندازد. شما دیگر لازم نیست که به طرز ملالت آوری کنار پنجره ها به حالت آماده باش بایستید تا سنگر های جادویی پیش روی شما سر هم شوند.ایستگاه های ارتقا و خرید اسلحه در پس زمینه میدرخشند و بدین شکل زمان بین موج حجوم زامبی ها صرفا به ارتقا تجهیزات و اسلحه ,به جای ایستادن و انتظار در یک گوشه, اختصاص داده میشود .
Exo Zombies
در یکی از مواجهات شما با موجی خونخوار از زامبی های پیشرفته در مپ Outbreak  باید برای رسیدن به یکی از ساختمان های تحقیقاتی شرکت Atlas که توسط حجم عظیمی از زامبی ها محاصره شده مبارزه کنید  و در این مواجهه ممکن است حسی آشنا به شما دست دهد اما این حس قبل از آن است که ایستگاه تست Exo suit ها را باز کنید و خود را اسیر شده درون آن و محاصره شده توسط تشکیلات کشنده ی Atlas بیابید.و اینجاست که Exo Zombie ها به عرصه ی ظهور می آیند.

بفرمایید Exo-Zombie

بفرمایید Exo-Zombie

در اینجا شما با موج هایی متراکم تر ,وحشی ترو فوق سریع تری نسبت به هر نوع مود زامبی ای در سری Black Ops روبرو هستید. این زامبی ها تبدیل به کابوس شما برای این مود میشوند به طوری که گاهی دست و دلتان به بازی نمیرود و حس نزدیک شدن به کنترلر را ندارید.با این اوصاف شما میبایست کاملا به توانایی های Exo suit خود از جمله Double jump و Exo dash تکیه کنید تا بتوانید اندکی این نبرد را پا یا پای کنید و فاصله ی خود را حدالمقدور دور نگه دارید تا بتوانید به سرعت خود را از این منجلاب بیرون بکشید چون گاهی در یک چشم به هم زدن خود را میان ده ها زامبی میابید آن هم نه در یک نقطه بلکه در سطح و طبقات مختلف به طوریکه با Jump  زدن از یک کانتینر به کانتینر ی دیگر با گروهی تازه رودر رو میشوید.با چنین وضعی که شمار زامبی ها به سرعت افزایش پیدا میکند, زنده ماندن نیازمند یک کار گروهی همه جانبه است که بتوانید تا بعد از موج  پانزدهم  دوام بیاورید. با وجود اینکه شما Exo suit دارید هیچگونه حس برتری در میدان نبرد ندارید و چندی نمیگذرد که متوجه شوید که آن زامبی های رنگ و رو رفته با بافت های بازسازی شده ی نسخه های قبل با لباس های یک سره ی زرق و برق دار جایگزین شده اند. اگرفکر میکردید زامبی های فیلم  ۲۸Days Later و یا Day Z چشمه ی کوچکی از زامبی های فرز و سریع بود پس به آنها قابلیت Super jump و Exo Dash را بیافزایید تا متوجه شوید که با چنین نسلی روبرو هستید.البته دوستان این نکته را هم گوشزد کنم که فکر پناه گرفتن در اتوبوس بیرون ساختمان تحقیقات به هیچ وجه به ذهنتان خطور نکند.

آماده!حمــــــــــــله!!

آماده!حمــــــــــــله!!

تمام این توصیفات را ندادم که از Exo zombie ها ایراد بگیرم بلکه همین زامبی های پیشرفته و هستند که آدرنالین را به گیمر و هیجان را به بازی نسبت به گذشتگان خود تزریق میکنند. درست مثل خود بازی به تنهایی.
این مود یک لذت تمام عیار به تنهایی نیست بلکه شما برای لذت برن و دست یابی به موج های بالاتر بایستی بیشتر عرق بریزید و زحمت بکشید . در بخش چند نفره و یا مود Survival اصلی خود بازی شما با NPC  و بازیکنانی دست و پنجه نرم میکنید که حد و حدود فاصله را با شما رعایت میکنند و ناگهان با ۲۰ عدد از آنها در ده سانتی متری خود مواجه نمیشوید و این به این معناست که اگر در بخش چند نفره یک قاتل حرفه ای هستید به خودتان غره نشوید و برای این مود حسابی جدا باز کنید و این دورا مجزا کنید.اگر به خوبی قلق Exo suit را در دست دارید میتوایند kill های نمایشی وقهرمانانه زیبایی از زامبی ها بگیرید الیته با اندکی تلاش بیشتر از فشار دادن دکمه ی آنالوگ و استفاده از perk  ه .Steady Aim
یکی برای همه و همه برای یکی.
مثل همیشه اگر بمیرید در راند بعدی Revive میشوید . و پس از زنده شدن در حینی که به سراغ تجهیزات و اسلحه ی خود که در مکان مرگ شما میدرخشد می روید علاوه بر آن  باید شخصا به یک ایستگاه Exo خود را برسانید و یک دست Exo suit جدید برای خود مهیا کنیدو این امرپس از موج دهم قریب به غیر ممکن میشود و این مود کاملا به گونه ای طراحی شده که
از زیرکی و باهوشی شما سبقت بگیرد و گیمر را به چالش بکشاند و در زمانی که شما نتوانید با این مشکلات کنار بیایید یک ضعف عمده برای تیم خود محسوب میشوید و در نهایت به نوبه خود بی مصرف می باشید.پس هر وقت که فکر قهرمانانه ای به سرتان زد به بدبختی جور کردن یک دست Exoskeleton فکر کنید و قبل از تصمیماتی این چنین عجولانه تامل کنید زیرا همانقدر که شما به تیمتان نیازمندید آنها هم به شما احتیاج دارند.
ستاره های بی نور
یکی از نکات عجیب این DLC حظور پر خرج ستارگان هالیوودی همچون John Malkovich , Rose McGowan , نسخه ی پیر شده ی Bill Paxton و  Jon Bernthaبازیگر سریال Walking Dead  , به عنوان کاراکتر بازی می باشد . جدا از دیالوگ های یک خطه ی کمرنگ در بحبوحه ی نبرد با زامبی ها ما شاهد درخششی دیگر از این ستارگان نیستیم و باید این همه پتانسیل را دور بریزیم.

John Malkovich

John Malkovich

همه ی مشاهیر کنار هم

همه ی مشاهیر کنار هم

قدرتExo-Suit  را دریاب
از مود زامبی ها که بگذریم میرسیم به بخش چند نفره و صحبت راجع به مپ های بازی. در گذشته ی این سری مپ های بسته های الحاقی اغلب سطح پایین به نظر میرسیدند و گویی طراحی آنها عجولانه بوده است و سازندگان میخواسته اند وظیفه ی عرضه ی مپ جدید را از سر خود باز کنند و تا ضرب العجل تعین شده مپ هارا به هر شکلی که شده به دست خریداران برسانند که این امر به معایبی همچون جغرافیای ساده و ابتدایی نقشه و کمبود تمیز کاری و ظریف کاری بر روی این نقشه ها نیز ختم میشد. همین مسئله باعث میشد که Call of Duty از رقیب سر سخت خود یعنی Battlefield که نقشه هایی که بدون اغراق میشود گفت یکی از آنها به وسعت سه نقشه ی CODمی باشد, سر خم کند.
اما این ایرادی است که با توجه به سبک ارائه ی بخش چند نفره ی COD به آن نمیشود وارد کرد زیرا COD بر پایه ی مبارزات نفر به نفر یا به اصطلاح Infantry میباشد و طراحی نقشه ها هم باید به گونه ای باشد که پتانسیل این مهم را داشته باشد.
با این وجود و دانستن گذشته ی سرنوشت DLC های این فرنچایز, این بارHavoc با چنین سرنوشتی مواجه نیست.در اینجا چهار نقشه ی زیبا و جذاب داریم که  نهایت استفاده را از توانایی های حرکتی افزوده شده به Exo Suit می برد که در کنار آن هنوز اصالت یک نقشه ی COD به عنوان یک بازی FPS  را حفظ کرده است و این یعنی نقشه ای با چندین نقطه ی زاویه دار , یک حالت اجمالی چرخشی ,پلتفرم هایی دو یا سه طبقه , نقاط مشرف به نقشه و هیچگونه بمب بستی.
ضعیف ترین اما جذاب ترین
نقشه ی Sideshow یکی از چهار Map ایی میباشد که نقاط قوت و ضعف زیادی دارد که برای شما دوستان بر میشماریم.
محیط این نقشه یک مسافر خانه با اتمسفری دلقک گونه را شامل میشود بدین ترتیب افرادی که از دلقک ها وحشت دارند شاهد افت چشمگیری در K/D خود میشوند.این نقشه میدان دید طویلی دارد بدین معنی که اسنایپر ها یا همان ویروس های سری Call of Duty  به طرزی بی شرمانه در گوشه ای کمپ کرده و بازیکنان را کشته و لذت بازی را از دیگران می گیرند.
کلبه های کوچک کاور خوبی را برای شما فراهم میکند اما برای آنهایی که از سبک کلاسیک Run & Gun این سری استقبال میکنند این بار میبایست کمی محتاط کارانه بازی کنند و حواسشان را در این نقشه جمع کنند.با این حال هنوز محیط های باز این نقشه برای مودی که همیشه برای طرفداران لذت بخش است یعنی Uplink  کاملا مناسب است.
دو نقشه ی بعدی Core و Urban میباشند که ممکن است اسم هایی کلیشه ای داشته باشند و شما بتوانید حدس هایی بزنید اما بالعکس این دو نقشه کاملا پیچیده هستند و دارای طراحی جغرافیایی بغرنجی هستند . نقشه هایی تنگ و پیچیده که نبرد پیشرفته را به بهترین شکل  به تصویر میکشند .این نقشه ها شامل  موقعیت های مناسب برای نبرد های هوایی ,مکان هایی زیاد برای ناپدید شدن از دید دشمن و Choke point هایی است که افراد ضعیف و بی دقت در هدف گیری در این نقاط تنگ و خطر ناک به لقاءالله می پیوندند.
نقشه ی Core کاملا حالتی دایره ای دارد که اطراف یک محیط رینگ شکل با چندین نقطه ی ورودی نیز متمرکز شده و افرادی که Air dash های دقیقی انجام میدهند میتوانند به سرعت همچون فشنگ در کناره های نقشه پرسه بزنند و دشمنان را از پشت غافلگیر کنند و یا دید دشمن را نسبت به خود کور کنند و در این مابین افرادی که بیشتر در مرکز این نقشه ی دایره مانند سعی به انجام فعالیت های عام المنفعه دارند بیشتر از هر بازیکن دیگری مهمان افتخاری Killcam میشوند و کم کم تمام بازیکنان با آنها آشنا میشوند و از آنها به عنوان دیوار گوشتی یاد میکنند . به طور کل آنهایی که بخش چند نفره ی COD :AW را تجربه کرده اند میدانند که باید همیشه در حرکت باشند  وگرنه سرنوشت همان دوستان برایشان رقم میخورد.
و اما بالعکس, نقشه ی Urban تقریبا تمام مربع میباشد .در یک طرف نقشه یک سری پله با یک بالکن در انتهای آن است که مکان خوبی برای موقعیت گرفتن تیم هاست و این در حالی است که محیط های باز و فراخ  در سمت دیگر نقشه زمینه ای بسیار مناسب برای دوئل هایی خونین فراهم کرده است.

call_of_duty_advanced_warfare4

محتوای اصلی و چشمگیر این بسته ی الحاقی از بین تمام چیز هایی که تا کنون عرضه کرده ,نقشه ی Drift می باشد نقشه ی بس اصیل و کلاسیک که در خور این فرنچایز است.محیط این نقشه یک فروشگاه مرکزی ویران شده است که سرتا سر با برف سفید پوش شده است. نبرد در این نقشه به پریدن ازیک سازه ی  نوک سفید به دیگری در طبقه ی بالای پاساژ و شیرجه زدن به درون فروشگاه ها در طبقه ی پایین , خلاصه می شود.و این جابجایی و تغییر Level خیلی لذت بخش است. این را هم فراموش نکنید که بعد از مدتی صدای آژیری میشنوید که خبر از آمدن بهمن میدهد. البته باید گفت که طرفداران این سری نباید انتظار بهمنی فوق عظیم همچون بهمن Battlefield 4 و Levolution آن داشته باشند و چه طرفداران این سری خوششان بیاید و چه بدشان بیاید باید بدانند در برابر عظمت نقشه ها و سیستم Levolution یا همان بلا های طبیعی Batllefield 4 کوچکترین حرفی برای گفتن ندارند و این بهمن ارزنی در برابر اقیانوسی از برف در نقشه ی Hangar 21 بتلفیلد ۴ است.اما با این وجود همین بهمن خرده پا نصف بالای نقشه را درو میکندو سبک و سیاق مبارزه را عوض میکند.
تازه اول راه است
در مجموع Havoc یک DLC کامل و خوش ساخت می باشد که از هر زمینه ای بهترین هارا گلچین کرده و مهمتر از همه مود دوست داشتنی این فرنچایز را به طرفدارانش بازگردانده . به عنوان اولین بسته الحاقی Season pass این حجمی عظیم از محتوایی است که ما تا بحال انتظارش را از سری COD داشتیم  و به طوری از سخاوتمندی Activision بهت زده شدیم .
طرفداران تنها به عرضه ی مود زامبی و بازگشت آن به این سری خود را قانع کرده بودند و هیچ گونه انتظاری نسبت به چهار نقشه ی خوش ساخت جدید نداشتند.اگر از دسته ی طرفداران سری COD هستید که لازم نیست بهتان توصیه کنم که این DLC را تهیه کنید و اما اگر از آن دسته طرفدارانی هستید که به دلیل نبود مود زامبی با این فرنچایز قهر کرده بودید باید بگویم از تفکرات قبلی خود دست بشویید و خود را برای این DLC آماده کنید . البته فراموش نکنید که دوستانتان را همار خودتان بیاورید .حتما به یکدیگر احتیاج پیدا میکنید.

hid5batfkp78ixw63nhh

پست های مرتبط

[ یک شنبه 26 بهمن 1393برچسب:,

] [ 19:4 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه