نقد و بررسی Dark Souls II | مرگ تا ابد

 

نقد و بررسی Dark Souls II | مرگ تا ابد

همیشه دوست داشتم جای قهرمان بازی هایی که انجام دادم بشم – تمام کارایی رو که اون انجام میده رو منم انجام بدم – قهرمانی که هیچ وقت نمیمیره و در بدترین شرایط با یک استراژی کاملا تخیلی مرگ رو به سخره میگیره . . . اما خوب راستش رو بخواین بعد از بازی کردنش خیلی فکرم مشغول شد و با خودم گفتم چرا ؟ چرا همیشه باید قهرمانان زنده بمونن . .  ؟! چرا نمیرن ؟ بزار یه بارم شده قهرمان بازیم بمیره – شاید تجربش برام هیجان انگیز نباشه و زیاد تو خاطرم قشنگ نباشه ولی خوب . . . . Dark Souls اینو بهم داد – منظورم تجربه مرگ هست.

در ادامه مفصل درباره Dark Souls II صحبت می کنیم.

 

من میمیرم

طرفای 2011 بود که باهاش اشنا شدم. چیزی که هیچ گیمری اونو درکش نمیکرد و نمیفهمید چرا باید این بازی سختو که همش سیاهی و مرگ هستو بازی کنه حتی منی که از تجربه کردن خوشم میومد اوایل دلم به بازی نمیرفت. لامصب این قدر سخت بود که کل وقتمو میگرفت وقتی بازیش میکردم کل بدنم خیس میشد و استرس کل بدنمو میگرفت و هر دفعه تو بازی میمردم و دوباره استارت میزدم وقتی رد میکردم مرحله ای رو انگاری قله اورست رو فتح کردم از خوشحالی داد می کشیدم و از غرور سرمست می شدم. خیلی موقع ها هم این قدر اعصابمو خورد می کرد که می گفتیم ولش کن بابا اصلا دیگه طرفش نمیرم ولی صبح میرقتم پای سیستم با خودم می گفتم دلت میاد ؟! یه اب میزاشتم دم دستمو میرفتم تو بازی یه ربع اول کل بطری رو می خوردم ولی بازم میاووردم و ادامه میدادم تا بتونم حداقل یه مرحله رد کنم.

From Software

دست به کار جدیدی زده بودند که می تونست انقلاب بزرگی رو در ساخت بازی ها ایجاد بکنه – انقلابی در روش بازی سازی که تا اون موقع کمتر کمپانی بازی سازی جرات انجام چنبن ریسک بزرگی رو به خودش بده – اما اونها این کار رو کردن و خیلی ها رو تا الان برای انتشار نسخه دومش در عطش نگاه داشتن.

نقد و بررسی Dark Souls II | مرگ تا ابد

Dark Souls II | تقدیم می کند

خوب، ماه مارچ بود که سری دوم این غول بزرگ منتشر شده. به عقیده خود من بازی یکمی اون سختی نسخه اولی رو از دست داده بود – اما خیلی از گیمرها هم این نظرو رد میکردن و میگفتن تازه سخت تر هم شده – نظرتون چیه نگاه دقیق تری به این عنوان بندازیم ببینیم که این سری میخواد چه جوری ما رو بکشه.

نکبتی بزرگ

قهرمان بودن رو خیلی دوست دارم چیزی که اول نقدم بهش اشاره کردم. همیشه تو بدترین شرایط یکی از یه جای خیلی دور با کمترین ادعا پیدا میشه و به یک باره کل دنیا رو نجات میده. زمانی که هیچ کس، نه پادشاهان نه وزیران و نه حتی بزرگترین جادوگران سرزمینتان نمی توانند این نفرین بزرگ رو از بین ببرند. داستان Dark Souls II داستان بسیار قوی دارد. ولی ما قهرمان سازی رو در اکثریت بازی ها می بینیم که این یکی از نکات مشابه با بازی های دیگر هم هست که نمیگیم خوب هست یا نه. یک نکبت که تمامی انسان ها و سرزمین ها را در خود می کشد ، که تا حدودی این داستان برای ما هم تکراری است. همیشه در بازی ها می بنیم که تا میخواهیم با بازی اشنا بشویم می بینیم که بازی تا نصفه یا حتی تمام شده است ولی ما این ضعف را در این عنوان نمیبینیم و به گیمر این اجازه داده شده که با دل استراحت با بازی و شخصیت هایش اشنا بشود و با انها ارتباط خوبی برقرار کند. پس نتیجه میگیریم که گیم پلی بازی قوی است اما این تکراری بود موضوع کمی ما را اذیت می کند.

فقط مرگ در طالع توست

خوب گیم پلی این بازی همون جوری که گفتم از دید خیلی ها اسون تر از نسخه قبلی شده که منم با اون موافقم – بعضی کارایی رو در بازی کردن که بعضی جاهاش اسون و بعضی جاها هم سخت شده که این بالا و پایین شدن یکمی تو ذوق میزنه. ما از این بازی انتظار داریم که همیشه با گیم پلی سختش ما رو هیجان زده کنه و اجازه نفس کشیدن بهمون نده.

Bonfire

این جایی است که همه شما دوست دارید بهش برسید. اما خوب همیشه نمی تونید به راحتی بهش برسید. شاید برای رسیدن به Bonfire چندیدن بار بمیرید و دوباره از سیو قبلیتون بازی رو اجرا کنید. این قدر در این راه خواهید مرد که شاید اعصابتونو خرد کنه که همین بازی رو هیجان اور میکنه و باعث میشه شما بار ها بارها برای از پا دراوورد ین بازی هم که شده این بازی رو از مکان قبلی شروع کنید تا اونو تمومش کنید.

مثل اکثریت بازی میتونید شخصیت خود را شخصی سازی کنید. این بدین معناست که می تونید از نوع شخصیت گرفته تا اپدیت کردن سلاح ها و زره های خودتون کارهایی رو انجام بدید تا قدرتمند تر بشید. در بازی جایی هست به نام Majulaکه شما برای این کارها باید حتما به اون جا برید و خودتونو ارتقا بدید.

اما بزرگترین تفاوت این سری اینه که شما دیگه نمی تونید در Bonfire لول اپ کنید و ارتقا بدید. حتما باید به Majula برید و با یک طرف دیگر صحبت کنید و این کارها رو انجام یدید که این یکمی حال گیری به حساب میاد و شاید بگید چه قدر سخت شده. اما نه. نگران نباشید! برای این سختی هم قابلیتی به نام Travel کردن بین Bonfire ها گذاشته شده که شاید خیلی هاتون باهاش تو عنوان های دیگه اشنا بشید. یعنی با این قابلیت می تونید بین همه مکان ها با سرعت عبور و مرور کنید وکار های ودتون رو سریع تر انجام بدید.

Soul

شاید کسایی که سری اول این عنوان رو بازی کرده باشن با این مورد اشنایی خوبی داشته باشن. این مورد در بازی مهمترین و کاربردی ترین چیزی که شما باید در به دست اورردن و نگهداریشون تلاش کنید. متاسفانه باید بگم که با هر بار مردن هم تمامی اونها از بین میرن و شما باید از اول دنبال Soul بگردید و جمع کنید. خوشبختانه مپ بازی بسیار بزرگ است و شما از نظر کندوکاو مشکلی ندارید و می تونید در این مپ بچرخید و با دشمنان بجنگیدو پیشرفت کنید ولی خیلی زیاده روی نکنید شاید خیلی راحت از اون چه که فکرشو می کنید کشته بشید.

شخصیت بازی سریع تر شده که این مساله به کنترل بازی کمک شایانی میکنه و سختی بازی رو کمتر میکنه. اما زیاد خوشحال نشید. هنور هم نکته عصبی کننده استوپ شدن بازی وجود داره و به به قول معروف Pause نمیشه، و خیلی نکات دیگه که حتما بعد از فهمیدنش با خودتون میگید : اوه پسر . . . من دارم Dark Souls بازی می کنم !!!

نقد و بررسی Dark Souls II | مرگ تا ابد

Lifegem – Humanity – Humanity

Lifegem ها هنور هم در بازی به عنوان شیشه عمر شما عمل می کنند. اما باید بدانید که هر Bonfire یکی از آنها به شما این خاصیت را می دهد. که میتوانید به وسیله (Estus Flask Shard) اونها رو کم کم زیاد کنید و ارتقا بدید. همچنین دیگه چیزی به نام Humanity هم تو این سری نداریم، عنصری به نام Human Effigy وجود داره که کار Humanity رو خیلی بهتر انجام میده.

باس ها به قوت قبلی هستند که هر چند وقت یک باز مثل سری قبلی با روش های مختلفی به شما هجوم می اوند و شما باید با انها چه بخواهید و چه نخواهید روبرو شوید و انها را شکست دهید. یک سری افراد بی طرف دیگر که بیشتر شبیه به یک فروشنده هستد هو وجود دارند که در قبال خوبی که شما به اهنا می کنید به شما چیزی می دهند. همچنبن این نکته هم گذاشته شده که شما می تونید اونها رو بکشید و چیزهایی رو که دارن رو از ان خود کنید که این کورد رو بهتون پیشنهاد نمیکنم چون بودن این جور افراد بهتر از از بین روفتنشون هست چرا ککه ممکنه در بازی شما بهشون احتیاج پیدا کنید. که سازندگان این بازی برای این مورد هم راهی گذاشتن که شما می تونید اگر چنین کاری رو انجام دادید تا مردن بعدیتون ردر بازی کمی از سولز های شما گرفته میشه و می تونید بعد از زنده شدنتون با اونها خرید و فروش کنید.

Havok

موتو گرافیکی این عنوان این نسخه رو نسبت به سری قبلی خیلی عوض کرده و ما تفاوت رو کاملا در اونها احساس می کنیم. بافت ها در بازی بسیار تغییر کرده اند می تونید تو بازی هر چیزی رو دست کاری کنید و هبچ چبزی غیر واقعی نیست و قابل از بین بردن می باشد که این واقعا فوق العادست. واقعا محیط بازی چهره واقعی بازی را به شما نشان خواهد داد و با شما حرف می زند و مرگ را هر دفعه به شما نشان خواهد داد. اما Majula از این شرایط کاملا جداست. هنوز در اونجا و ادمهاش روح زندگی وجود داره و شما رو به ادامه راه امیدوار میکنه.

صداگذاری

همه صداگذازی ها به خوبی انجام شده و انگاری خود طرف داره حرف میزنه و تمامی صداها با قیافه شخصیت های اصلی و فرعی با هم می خونن که این یک نکته مثبت در بازی هست. صدای هر چیزی به نسبت خودش فوق العادست و می تونید خودتون رو در بازی حس کنید و روح بازی رو لمس کنید.

نقد و بررسی Dark Souls II | مرگ تا ابد

بمیر و بازی کن

Dark Souls II یه عنوان جالب و هیجان انگیز که به واسطه سختی که داره برای یه بار امتحان کردنش میصرفه دورش بریم و برای لحظاتی هم قهرمان مرده باشیم. پس حتما بهتون توصیه میکنیم این بازی رو تجربه کنید. واقعا روی بازی کار کردن شاید نسخه دومی نسبت به اولی کمی تغییر کرده باشه و باگ های بازی شما رو اذیت بکنه ولی خوب در بازی مرگی شیرین و لذت بخش رو تجربه خواهید کرد.

نمره بازی توسط بازی نیوز : 8/10

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:50 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

 

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

The Last of Us یک بازی اکشن – ماجراجویی سوم شخص از شرکت بازی سازی Naughty Dog  است که یکی از برترین و یا میشود گفت بهترین انحصاری PS3 است، ناتی داگ که در گذشته بازی های خوب و دوست داشتنی Crash Bandicoot و Jack and Dexter را داشته و سازنده بازی بزرگ و ارزشمند Uncharted  می باشد، بار دیگر نشان داد که یکی از ابر قدرت ترین شرکت های بازی سازی در دنیای گیم است.در بازی سبک های مختلفی مانند spy، Action، puzzle و … یافت می شود و می شود گفت Last of Us  یک بازی کامل است.اینک با نقد کوتاهی از این بازی در ادامه مطلب همراه شوید.

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

اطلاعاتی از بازی:

بازی The Last of Us, اکنون همه همه ما میدانیم که این بازی بازی در سبک اکشن – ماجرایی است که با داستان هایی ترسناک وتاثیر گذار همراه میشود.که البته این باری تنا انحصاری کنسول Ps 3 میباشد که همین باعث شده است غم و اندوه سایر کنسول داران را برانگیخته کند.اما شاید این یکی ازدلایل خرید یک کنسول جدید(Ps3) باشد.

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us
بازی های Resident Evil و Dead Rising و The Walking Dead از جمله بازی های هم نسل The Last of Us میباشد که همه آنها شما را به احساس ترسی هولناک و وحشت و اینها شما را با شیوه های متعددی از فرار آشنا میکنند.اما سطح هیچ یک از آنها به شدتی که شرکت Naughty Dog در اثر جدیدش یعنی The Last of Us قرار داده نمیباشد.

The Last of Us در جهانی اتفاق می افتد که در آن موجودات مرگبار و آلوده با به اصطلاح “زامبی” و آزاد پرست وجود دارد.که جامعه و شهر ها را از مکانهایی برای قرنطینه و… پر کرده است.و برای شخصیت The Last of Us که Joel و Ellie نام دارند هر روز بیش از کسان دیگر برای زنده ماندن تلاش میکنند.

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

شخصیت ها:


آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

در این بازی شما در نقش Joel (شخصیت اصلی) که سن او چیزی حدود چهل یا پنجاه است را دارید. که یک قاچاقچی حرفه ای که تا کنون موفق بوده است یک زندگی مناسب و معقول را داشته باشد.Joel در بازی وظیفه حمایت از یک کودک با نام Ellie در تمامی مرزهای کشوررا برعهده دارد.

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

الی (Ellie) یک دختر چهارده ساله است که در تمام طول این سفر، ما را همراهی خواهدکرد. او به دلیل تولدش پس از شیوع آلودگی، هرگز جهان قدیمی ما و هر آنچه که در دنیای پشت دیوارهای منطقهی قرنطینهشده قرار دارد را ندیدهاست. آنچه که در خانهی آنها اتفاق میافتد، او را مجبور به فرار از شهر به کمک جول میکند. او دختری با استعداد و باتجربه است و در طول این سفر خطرناک، کمکهای زیادی به جول در درگیریها میکند. شخصیت وی نیز برگرفته از نقش Mattie Ross در فیلم True Grit است. نوجوانی باهوش و مستقل در سن رشد و البته تحت حمایت مردی به نام جول. در کمیکهای prequel بازی، شاهد روایت داستان زندگی وی پیش از آشنایی با جول هستیم. وی به مناطق قرنطینهشدهی مختلفی میرود تا در نهایت به جول میرسد و این گونه داستان The Last of Us آغاز میشود.


آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

Bill: یکی از دوستان که برای گرفتن ماشین پیش او میروید  او مردی قدرتمند است که در آن مرحله برای عبور از سد زامبی ها خیالتان جمع است:دی او به شما ساخت بمب و استفاده از شات گان را می آموزد و مهارت خاصی در ساخت تله زامبی ها دارد!

در تلاش برای رسیدن به مقصد شما باید راه های سختی را پشت سر بگزارید از کشور های های بسیاری عبور و تمدن های مختلف راپشت سر بگزارید.The Last of Us جهان را در یک بند به حواشی و اتفاقات خود خلاصه میکند.

 

موسیقی و صدا گذاری :

یکی از چیز هایی که در e3  پارسال از این بازی بیشتر مطرح شد صدا گذاری بازی بود که فوق العاده بود، همه چی سر جای خودش. صدای جول و الی و هر شخص دیگری هم عالی کار شده بود.فقط یکی از نواقص بازی حرف های تکراری دشمنان شما بود که بسیار تکرار میشد. موسیقی بازی هم که … جای حرف نداره. ناتی داگ قبلا در آنچرتد مهارت خود را در این زمینه نشان داده بود که کم از شاهکار نداشت.

 

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

سلاح و مهمات:

در این بازی سلاح و مهمات در سطح بسیار محدودی است پس بازیکننده باید حساب حتی یک تیری را هم که از تفنگش خارج میشود را داشته باشد.زیرا جستو جو برای مهمات وقت و زمان شما را تلف خواهد کرد.در این بازی اگر بدرستی عوامل و حرکات و مقدار استفاده از مهمات را بدرستی مدیریت کنید در طول سفر برای شما مشکلی پیش نخواهد آمد و سفر برایتان آسان خواهد بود.

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

گرافیک:

The Last of Us از گرافیکی خیره کننده و کیفیت تصاویری بسیار بالا برخوردار است.که در اولویت آن ترکیب و تلفیق بی نظیر از قلوه سنگ ها و شاخ و برگ و افکت های بینظیر آن این بازی را به یک زندگی واقعی و داستانی زیبا مبدل میکند و این بازی بازییست که هر دارنده کنسول ps3 پیشنهاد میشود.

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

 

امتیازات:

گیم پلی: 10
گرافیک: 10
نوآوری: 10
صداگذاری: 10
جذابیت: 10
امتیاز کل: 10

 در نهایت:

بازی The Last of Us یک بازی کامل است.حالا از هر نظر;چه در بخش داستان(داستانی بسیار زیبا),چه در گیم پلی(گیم پلی بسیار سرگرم کننده و روان) و یا تولید

نه تنها این ها بلکه این از فراز و نشیب های کنسول Ps3 میباشد.

همچنین با اجرا و ایفای نقش های فوق برجسته خود، دیالوگ های عالی و صداگذاری بی نقص و بکار گیری موسیقی های زیبای متن در کنار یک گیم پلی چالش برانگیز و فرمول موفق خود در پیاده سازی المان های ژانرهای مختلف و در رأس آنها خلق یک اتمسفر گیرا و استثنائی همراه با طراحی هنری و به ویژه فنی کم نظیر خود به حق سزاوار لقب، کامل ترین بازی این نسل است که توانست این صنعت را یک گام دیگر به جلو سوق دهد.

اسکرین شات هایی از این بازی:

آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us  آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us آخرین ایستادگی | نگاهی به بازی The Last of Us

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:49 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی بازی The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

 

 نقد و بررسی بازی The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

چند روزی از انتشار عنوان  جدید استدیو تل تیل یعنیThe Wolf Among Us میگذرد.همان طور که میدانید عنوان قبلی این استدیو با نام مرده متحرک سال پیش به عنوان بهترین بازی سال معرفی شد و خود این استدیو به عنوان برترین استدیو بازی سازی.پس امسال انتظارات زیادی از این استدیو میرفت که تل تیل با انتشار این عنوان داستان محوری خود توانست به خوبی این انتظارات را براورده کند.

 

The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

داستان

ابتدا اجازه بدهید که با بخش داستان بازی نقدمان را شروع کنیم.در داستان شما جای شخصیتی به نام بیگ بی یا بیگبی ولف هستید که در شهری به نام Fabletown زندیگ میکنید که اتفاقا کلانتر این شهر نیز هستید.بیگبی یک گرگینه بسیار عصبانی وخشم گین است که اکثریت مردم از ان وحشت دارند.

داستان بازی به ارامی شروع میشود بیگبی ابتدا وارد ساختمان میشود و شاهد دعوای یک زن وشوهر به نام های  Faith و Woodman میشود.ولف ابتدا طرف Faith را میگیرد و اقای Woodman را بشدت کتک میزند.فردای ان روز شما سر قطع شده Faith روبروی ساختمان خود مشاهده میکنید که شاید اولین چیزی که به ذهن شما میرسد این است که Woodman خانم Faith را به قتل رسانده.

این اتفاق شروع بازی را رقم میزند و هرچه که مراحل بازی را میگذرانید متوجه میشوید که قتل Faith فقط یک پرونده قتل ساده نیست و مربوط به یک پرونده قتل زنجیره ای است که شما در جریان بازی شاهد سرهای بریده شده بسیاری هستید.

شخصیت پردازی ها و دیالوگ های شخصیت ها بسیار عالی صورت گرفته بطوری که شما در جریان بازی هرگز خسته نمیشوید البته دیالوگ ها معمولا طولانی هستند اما اگر به ان ها توجه کنید خسته نمیشوید.شخصیت پردازی ها ان قدر قوی هستند که در بعضی مواقع شما این حس را پیدا میکنید که در حال مشاهده یک فیلم هستید.

داستان بازی هم بسیار عالی پیش میرود و در این موضوع هم شما هرگز خسته نمیشوید زیرا که هر لحظه شاهد یک ماجرا ویا یک اتفاق تازه هستید و از همان بتدا شما جذب ان میشوید که بفهمید در اخر شاهد چه موضوعی هستید.

اگر بازی را انجام داده باشید میدانید که شما در بعضی از مواقع اتفاقات بازی را با انتخاب های خود رقم میزنید و تصمیمات زیادی را در جریان بازی میگیرید.

بطور کل بازی در بخش داستان بسیار غنی است.

 نقد و بررسی بازی The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

گیم پلی

در قسمت قبل هم اشارهای به این موضوع که شما با تصمیمات خود روند بازیرا پبش میبریدد کردیم.هر انتخاب شما یک اتفاق یا یک موضع جدید و متفاوتی را در بازی رقم میزند شما با انتخاب تصیمات خود شخصیت بیگ بی را در بازی ایجاد مکینید که این ویژگی خلاقانه بازی گیم پلی بازی را بسیار جذاب کرده است.

البته این ویژگی در عنوان قبلی این استدیو یعنی بازی مرده متحرک نیز وجود داشت اگر این عنوان جدید را با بازی مرده متحرک مقایسه کنیم در کل متوجه میشویم که هیچ گونه نواوری جدیدی در این عنوان جدید ایجاد نشده و فقط شخصیت ها و داستان بازی عوض شده پس میتوانیم نتیجه گیری کنیم که این ویژگی که روند بازی با توجه به شما پیش میرود در کل جالب است اما نسبت به عنوان مرده متحرک بخش گیم پلی یک بخش بسیار تکراری است.

یکی دیگر از نکات مثبت گیم پلی زاویه دید دوربین است که به خوبی با حرکات بازیکن امیخته شده است.مثلا وقتی شما سر خود را تکان میدهید تا جزئیات یک صحنه را بررسی کنید بازی به خوبی زاویه دید شما را با در نظر گرفتن محیط تنظیم میکند.

در کل میتوان گفت که گیمپلی بازی نو اوری خاصی ندارد ولی به خودی خود جذاب است وشما را به ادامه بازی تحریک میکند.

 نقد و بررسی بازی The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

 گرافیک

با لاخره رسیدیم به بخش گرافیک.گرافیک بازی در سبک سل شید طراحی شده و مطئنن گرافیک ان چنان خوبی را نمیتوان از این سبک انتظار داشت ولی اگر سبک گرافیک بازی را نادیده بگیریم طراحان این بازی صورت شخصیت ها هنگام حرکت یا صحبت کردن را به خوبی طراحی کرده اند.شما میتوانید احساسات یک شخصیت را هنگام صحبت کردن در چهره ان ببینید و این مزیت شما را غرق در بازی میکند.

در کل بخش گرافیک بازی ساده اما زیبا است.

 نقد و بررسی بازی The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

صداگذاری و موسیقی

خوشبختانه  بخش صداگذاری در بازی بصورت خوبی انجام گرفته و صداگذاران شخصیت ها کار خود را به خوبی انجام داده اند ام نا گفته نماند که موسیقی متن بازی در بعضی از لوکیشن های بازی که به ان نیاز است وجود ندارد البته تعداد این موقعیت ها کم و در بیشتر اوقات شما میتوانید هماهنگی موسیقی و صحنه را با هم مشاهده کیند و در کل میتوان این بخش را یکی از بهترین بخش های بازی دانست و تل تیل توانسته به خوبی از عهده این بخش بربیاید.

 نقد و بررسی بازی The Wolf Among Us : Episode 1 : Faith

نگاه اخر

در این عنوان ما شاهد رنگ بندی های بسیار جذاب و دقیق,قسمت های اکشن و دکمه زنی های هیجان انگیز و موسیقی بسیار زیبایی بودیم که همه ان ها ئر کنار هم یک بازی بی نقص و عالی را برای ما رقم میزند و با توجه به سطح انتظاراتی که از تل تیل میرفت بنظر من این استدیو توانست شاستگی خود در خلق عنوان های جذاب را به همگان ثابت کند گرچه باگ هایی هم در بازی دیده میشد اما مطئنن ما در چهار اپیزد باقیمانده شاهد این مشکلات نخواهیم بود.

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:48 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی The Amazing Spider-Man 2

نقد و بررسی The Amazing Spider Man 2

باز هم قهرمان سازی اونم در ژانر تخیلی و این بازی مرد عنکبوتی، کسی که شاید خیلی از ماها بیشتر سری فیلم های این عنوان رو دیده باشیم تا بازی کردنش رو ولی خوب مارول این بازی نسخه دوم سری جدید مرد عنکبوتی رو منتشر کرده.

اما خوب برای تفریح هم شده می تونید بهش اعتماد کنید برای چند ساعتی هم که شده خودتونو در نقش یک شخصیت فوق العاده بزارید و چنتا تار بندازید و دشمنانتون رو بین تارهاتون گرفتار کنید که البته این نکته رو هم باید بهتون بگم که نباید منتظر سلاحه دیگه ای به غیر از تار باشید چرا که این بازی بر اساس فیلمش ساخته شده و میشه گفت که زیاد شاید جالب نباشه که با دست خالی بخواید دشمناتون رو از پا دربیارید که این میتونه یک نکته نا امید کننده برای این عنوان باشه و اون هیجان خاص بازی کردن جای قهرمانان رو از ما بگیره.

حالا میخوایم با هم دیگه این بازی رو به نقد بکشیم و ببینیم اشکالات و نقطه های مثبتش چیه.

داستان بازی

خوب، نمیشه گفت خیلی داستان قوی هست یا ضعیف – ولی خوب از یه جای به بعد دیگه داستان اصلی بازی از دستتون در میره – یه نگاهی میندازیم به داستان که همین طور که شاید خیلی هاتون بدونید کاراکتر اصلی بازی پیتر پارکر معروف هست که همچنان در پی قاتل عمو بن می باشد و داستان بازی تغییر خاصی پیدا نکرده – اما در این میان داستان های دیگری نیز رخ می دهد – مثلا شما باید در درگیری های خودتون به جنگ گانگستر های شهر منهتن امریکا و روسی ها روبرو شوید که اتفاق برای این می افتد که شما به دنباله اون قاتل باید با این افراد روبرو شوید.

نکته ای جالب

یک نکته خیلی جالب و مثبت که در این عنوان هست اینه که شما تا حدودی می تونید در شهر هم بگرید ؟! اره، پیتر پارکر میتونه لباس شخصی بپوشه و در مکان هایی مثل همایش های آسکورپ ، کمیک بوک فروشی و حتی خونه خوشون بگرده و کارهایی رو هم انجام بده

نقد و بررسی The Amazing Spider Man 2

دوست و دشمن ؟!

مثل هر بازی دیگری شما هم در این عنوان دوست ها و دشمنانی دارید که هر کدومشون در یک جای بازی ایفای نقش خواهند کرد – از این افراد می تونیم به کسانی مثل Carnage Killer ، Shocker اشاره کرد که شاید خیلی هاتون در کتاب های کمیک مرد عنکبوتی دیده باشید و در این سری خیلی از درگیری هاتون با این افراد هست

Whitney Change

یک خبرنگار مشهور هست که می تونید بهش اعتماد کنید چرا که خیلی از حمایت ها از شما توسط او انجام می پذیرد

همچنین شما در این بازی استن لی هم هستند که اگر با سری قبلی اشنایی داشته باشید ایشون خالق مرد عنکبوتی هم هستن و عادت بر بازی کردن در بازی های خود هستند که در این سری هم ایفای نقش خواهند کرد که شما باید در یکی از مراحل ایشون رو نجات بدید !!

گیم پلی بازی

گیم پلی بازی همین طور که شاید خیلی هاتون فکر کنید شما هستید و در و دیوارهای شهر منهتن که باید تار بندازید از اونا بالا و پایین بشید که شاید بیشترین جذابیت این بازی همین کارها باشد

نسبت به سری قبلی بازی تغییر خاصی رو شاهد نیستیم و همون مبارزات رو می بینیم که بیشترین چیزی که شاید توجه شما رو جلب کنه Whitney Change هست که شخصیت رو در درگیری ها سریع تر میکنه و میتونید هر از گاهی از اونها به دست بیارید و سرعت عمل پیتر رو بیشتر کنید و دشمنانتون رو بهتر و سریع تر از پا دربیارید

سازندگان سعی داشتن که کمترین امکانات پیتر بهترین استفاده رو ببرن که بهترین چیزی که می تونیتن ازش استفاده کنند تارهای او می باشد که خیلی روش کار کردین – در این سری می تونید انتخاب کنید که با کدوم دستتون تار بندازید که این نکته بسیار خوبی در بازی هست و تار انداختن و گردش در شهر بسیار پیشرفت کرده است و لذت بخش تر شده است

نقد و بررسی The Amazing Spider Man 2

خسته کننده تر از قبل

اول یه ویژگی براتون می گیم که در جه نشان دادن محبوبیت شما در بین مردم و پلیس ها هست که شاید خوب باشه اما نوع استفادش هیچ نفعی به غیر از تیر ننداختن پلیس ها برای شما نداره و همیشه باید رنگش ابی باشه وگرنه شاید در گردش ها و ماموریت هایی که در شهر دارید شاید به شما تیراندازی کنند – اما نکته اعصاب خوخرد کنی که می خوام بگم ماموریت های فرعی شماست که واقعا دیوونه کنندست – شما باید برای بهبود بخشیدن محبوبیت های خودتون یک سری مراحل فرعی خسته کننده و مسخره رو انجام بدید که اونم کارایی مثل نجات دادن افراد از حوادثی مانند اتش سوزی ها یا غیره هستکه شما با انجام دادن این کارها محبوب تر می شوید

همچین یک نکته نسبتا خوب صحبت کردن با افراد مختلف می باشد که شاید یک نکته جالب باشه ولی جذابیت خاصی برای بازی باز نداره و بیشتر شبیه به اینه که شاید میخواستن شما رو بیشتر سرگرم کنند

محیط بازی زیباتر از قبل

محیط بازی واقعا زیبا کار شده است و می توان نمره خوبی به ان داد – پیتر در تمامی نقاط شهر می تواند پرواز کند و در این مورد کم و کاستی نمی بینیم و می تونیم بگیم که هر چی این بازی بد باشه محیط سازی و شخصیت سازی خوب انجام شده است – یکی از نکات منفی دیگر این عنوان افت فریم های شدیدی هست که در جای جای بازی به معنای واقعی کلمه شما را تو امپاس میبره و جدا در بعضی از صحنه این قدر این افت ها زیاد میشود که مثلا در نجات دادن های افراد از اتش شما را به غلط کردن می اندازد

نقد و بررسی The Amazing Spider Man 2

باگ،باگ،باگ

نمیتونستم به این نکته اشاره نکنم – بازی به شدت پر از باگ است و خیلی جزییات ضعیف کار شدن در مراحلی که در پیش دارید این قدر باگ زیاد است که شاید در صحنه های اکشن فقط بخنید و بازی کنید مثل فرو رفتن افراد در دیوار یا تیراندازی های هوایی که معلوم نیست تیرها به کجا می روند و خیلی چیزهای خنده دار دیگر که نمی توان به راحتی از ان گذشت

لباس های زیبا و فوق العاده

لباس های اسپایدر من بسیار زیبا هستند و نمی توان واقعا روی انها عیب و ایرادی گذاشت چون واقعا خوش پوش هستند و هر کدوم زیبایی خاص خود را دارند.

موسیقی بازی

صداگذاری ها در کل فوق العاده انجام شده اند و می توان نمره خوبی به ان داد و جناب اقای Samuel Laflamme این موسیقی ها را ساخته که می توان از جمله کارهای ایشان به بازی Outlast اشاره کرد که یکی از بهترین موسیقی ها را داشت

در کل می تونیم نکات مثبتی مثل لباس های زیبای مرد عنکبوتی و پوشیدن لباس عادی رو مورد نظر قرار بدیم و چیزهایی مثل مبارزات تکراری و داستان کیلشه ای و قهرمان سازی و همچنین باگ های فراوان گرافیکی بازی رو بهش اشاره کنیم

نمره ی بازی نیوز : 7 / 10

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:47 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی Tom Clancy’s Splinter Cell: Blacklist

 

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

خیلی از گیمرها سبک مخفی کاری را با سری بازی های Metal gear Solid و Splinter Cell می شناسند . دو بازیی که با قرار دادن عناصر زیادی از مخفی کاری ، استانداردهایی جدید برای این حیطه از بازی های کامپیوتری ایجاد کرده اند . اما چیزی که Splinter Cell را از دیگر بازی ها جدا می کند شخصیت اصلی و داستان آن می باشد که توسط نویسنده ی مشهور آقای Tom Clancy نوشته شده است.

آخرین نسخه از بازی با عنوان Conviction با موضوعی شخصی به سراغ سم فیشر آمد و با گیم پلیی کاملا اکشن ، به مزاغ طرفداران این سری خوش نیامد . پس از مدتی یوبی سافت در نمایش خیره کننده ی خود رد کنفرانس E3 2012 نسخه ی جدید این عنوان با نام Blacklist را رونمایی کرد و وعده ی بازگشت به ریشه ها را با شعار ” راه تو ، قوانین تو ” را به دوستداران این بازی داد . حالا باید دید که این وعده تا کجا توانسته است به واقعیت تبدیل شود.

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

داستان
گروهی با نام مستعار Engineers یا مهندسین که متشکل از افرادی از 20 کشور مختلف از جمله کشورهایی که آمریکا در آنها دخالت نظامی و یا تحت سلطه سیاسی خود قرار داده است با تهیه ی یک لیست که شامل حملاتی برنامه ریزی به خاک آمریکا می باشد ، اقدام به تهدید علیه این کشور می کنند که در عوض این تهدیدات خواستار ترک نیروهای نظامی و غیر نظامی آمریکایی از کشورهای دنیا هستند .
رئیس جمهور آمریکا که پس از اتفاقات 6 ماه گذشته در Conviction سازمان Third Echelon را منحل کرده بود و سم فیشر که خود را بازنشست کرده ، دوباره سراغ مرد تنهای نیویورک را می گیرد . این بار تحت دستور رئیس جمهور به سم اختیارات کامل در جهت انجام عملیات در سراسر خاک آمریکا و دنیا داده می شود و سازمانی با عنوان Forth Echelon تحت فرماندهی سم فیشر آغاز به کار می کند . سم در اولین اقدام خود مقر فرماندهی را از محل پنتاگون به هواپیمایی با نام Paladin منتقل می کند تا در سریعترین زمان ممکن به مکان های مختلف دسترسی داشته باشد و خود نیز جزو نیروهای عملیاتی سازمان به ماموریت ها فرستاده می شود .
Forth Echelon با گرد هم آوردن بهترین نیروها در هر زمینه در جهت جلوگیری از اقدامات مهندسین عمل می کنند .
مهمترین افراد این گروه جدید ضد تروریستی می توان به Grim – Briggs – Charlie و سم فیشر اشاره کرد . سم با استفاده از راهنمایی های Grim در ماموریت ها و ابزارهای چارلی و با کمک های بریگز سعی در حل مشکلات پیش رو می کند و در آخر مانند بسیاری از داستان های کلیشه ای دیگر با موفقیت کار را به پایان می رساند و آمریکا را از تهدیدات تروریستی دیگران نجات می دهد.

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

گیم پلی
مهمترین بخش سری بازی های SC را همین بخش گیم پلی بازی به خود اختصاص می دهد ، طوری که در آغاز راه این سری ، توانست استانداردهای جدیدی را در سبک مخفی کاری بنا کند که تا به امروز از آن ها استفاده می شود و همگان از این بازی توقع ایجاد نوآوری ها و استانداردهای جدید را دارند .
شاید در نگاه اول گیم پلی این بازی را بتوان نمونه ی ارتقا یافته ی نسخه ی قبلی بازی دانست و از نمایش اولیه بازی در E3 2012 که البته با هیجان بسیار زیادی همراه بود و صد البته که طرفداران سبک مخفی کاری را به طور کل از این سری ناامید کرد ، این نگاه به واقعیت نزدیک باشد اما سازندگان توانسته اند با بالانس بسیار خوب بخش اکشن و مخفی کاری در بازی ، اکثر گیمرها را راضی نگه دارند .
در بازی 3 حالت اصلی Ghost , Panther و Assault گنجانده شده است که با توجه به پیشبرد بازی در هریک از این حالات امتیازهایی در پایان مراحل اختصاص داده می شود و می توانید از این امتیازات ، ارتقاهایی را برای سم و Paladin انجام دهید . بخش Ghost به صورت کاملا مخفیانه می باشد و در آن باید اصول مخفی کاری را رعایت کرد و حتی بدون کشتن یک نفر مرحله را به اتمام برسانید . قسمت Assault درست بر خلاف بخش قبلیست . در این قسمت می توانید همچون بازیهای تمام اکشن به سراغ دشمنان رفته و با یک درگیری پر سر و صدا کار را به اتمام برسانید . و در آخر قسمت Panther قرار دارد که حد میانی دو قسمت دیگر است . این بخش شاید به مذاق گیمرهای جدید بیشتر خوش بیاید . چون می توانند با حرکات مخفیانه حرکت کنند و دشمنان سر راه خود را از بین ببرند .
چینش بسیار خوب افراد دشمن و مسیر حرکت آن ها این امکان را به هر گیمری می دهد تا بتواند مراحل را آن طوری که می خواهد به پیش ببرد . حتی اگر تازه با این بازی آشنا شده باشید می توانید پس از گذشتن مدتی از بازی قسمت هایی را به صورت Ghost انجام دهید .
اما همانطور که گفته شد با به پایان رساندن هر مرحله ، بنا به نحوه ی رفتار شما در طول مسیر امتیازاتی تعلق می گیرد و می توانید با استفاده از این امتیازات اقدام به خرید تجهیزات ، اسلحه و همچنین ارتقاء آن ها نمایید که با بروز کردن وسایل مورد نیازتان می توانید در پیشبرد مراحل ، راحتتر اقدام کنید . مثلا می توانید Paladin را ارتقاء دهید تا از آن در مواقع لازم پشتیبانی هواپیی بگیرید و در یک لحظه انبوهی از دشمنان را با خاک یکسان کنید .

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

مراحل موجود در بازی از تنوع خوبی برخوردار هستند . این مراحل که به دو دسته ی اصلی و فرعی تقسیم بندی می شوند ساعت های لذت بخشی را فراهم می کنند . مراحل اصلی که داستان بازی را روایت می کنند و مراحل فرعی که افراد گروه مانند Grim به شما پیشنهاد می دهند و با انجام آن ها می توانید به پول و تجهیزات جدیدتری دست پیدا کنید .
گجت ها و تجهیزات سم در این بازی به شدت افزایش پیدا کرده است . این تجهیزات که از چاقوی جدید سم تا دوربین های کنترل از راه دور و انوعا نارنجک ها را شامل می شود واقعا در ادامه دادن مسیر بازی تاثیر گذار می باشند و بدون آن ها کار برای گیمر بسیار دشوار می شود .
علاوه بر این گجت ها ، سم قابلیت حمل 2 سلاح مختلف را دارد که می توان بر روی آن ها تجهیزاتی را سوار کرد و حتی بسته به منطقه ی عملیاتی پوشش خاص مورد نظر را روی آن ها اعمال کرد .
یکی از قابلیت های بزرگ اضافه شده در بازی را می توان بخش Co-op بازی نامید . تمامی مراحل داستانی بازی را می توانید به صورت Co-op و همراه با Briggs انجام دهید که تعدادی از مراحل فرعی بازی هم مختص به این قسمت می باشد و به صورت تکنفره قابلیت انجام آن ها وجود ندارد . بخش مولتی پلیر بازی هم مانند نسخه ی قبلی پا برجاست و مدهای محبوب قبلی دوباره به آن برگشته اند .
البته نکته ی عجیبی هم در طی مراحل بازی وجود دارد . در یکی از مراحل ، گیمر کنترل Briggs را در مقاطعی به دست می گیرد که این بخش به صورت اول شخص صورت می گیرد که واقعا تعجب بر انگیز است و با توجه به مشکلاتی که در کنترل شخصیت وجود دارد بسیار مشکل می باشد .
صحبت از کنترل شخصیت شد . تمامی حرکات صورت گرفته توسط سم و افراد دیگر به صورت Motion Capture صورت گرفته که کیفیت این بخش را به صورت بسیار زیادی نسبت به Conviction افزایش داده است . حرکات سم بسیار نرم و روان انجام می شود و واکنش دشمنان طبیعی صورت گرفته است . این بار SC عناصری را از دیگر بازی ساخته ی یوبی سافت یعنی Assassin’s Creed فقرض گرفته است و در کمال تعجب شاهد بالا رفتن سم از در و دیوار با سرعتی باور نکردنی هستیم . انگار سازندگان به این توجه نکرده اند که سم از قبل هم پیرتر شده است و استفاده از این نوع حرکات کمی با واقعیت تضاد ایجاد می کند . اما یکی دیگر از نکات منفی این بخش را می توان به نحوه ی کنترل و حرکت سم در حالت ایستاده اشاره کرد که به هیچ وجه نمی توان در این حالت ، س را به مکان مورد نظری که می خواهید هدایت کنید که به همین دلیل در بسیاری از مواقع ترجیح داده می شود تا با حالت نشسته سم را کنترل کرد .

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

هوش مصنوعی دشمنان در اغلب مواقع خوب و حساب شده عمل می کند . در مواقع عادی به گشت زنی های خود عمل می کنند و با دیدن هر صحنه ی مشکوک ، عکس العملی از خود نشان می دهند و در مواقعی که سم توسط یکی از نگهبانان رویت شد به سرعت پناه گرفته با با تاکتیک های مختلف سعی در کشتن سم می کنند . البته هوش مصنوعی بازی خالی از ایراد هم نیست . به طوریکه اگر یکی از نگهبانان به مورد مشکوکی برخورد کرد ، هیچ راهی برای اطلاع رساندن به همراهان خود ندارد به جز شلیک اسلحه ! و این یعنی اگر نگهبانی سم را دید هر چه هم که سر و صدا ایجاد کند ، تا وقتی که تیری شلیک نشود بقیه از این موضوع خبر دارد نمی شوند و در این مدت زمان با کشتن نگهبان همه چیز به حالت اول بر می گردد .
تنوع دشمنان نسبت به قبل افزایش پیدا کرده است و قابل قبول می باشد . دشمنان معمولی که به راحتی از پای در می آیند ، بیشترین تعداد را به خود اختصاص می دهند . تعدادی دشمن که لباس ضد گلوله به همراه کلاه دارند در حملات غافلگیر کننده از روبرو قدرتمند تر هستند و با یک تیر به سرشان هم از بین نمی روند . اسنایپر ها هم که با اسلحه های دوربین دارد خود محوطه را تحت نظر خود قرار دارند و با حرکت هر موجود زنده ای ، به سرعت هدف خود را بر روی آن تغییر می دهند . سربازانی هم که تجهیزاتی از نوع تجهیزات سم با خود همراه دارند کار را بسیار برای سم مشکل می کنند به طوری که حتی با حرکت در تاریکی شما را خواهند دید . دشمن جدیدی که اضافه شده است سگ ها می باشند . موجوداتی که حتی با بو کشیدن ، مکان شما را به دیگران اطلاع می دهند . به این ها دوربین های مدار بسته و لیزرها را هم اضافه کنید تا عبور از هر قسمت را به دشوارترین شکل ممکن برایتان رقم بزنند .
قابلیت Mark & Execute هم که از نسخه ی پیشین راه خود را به این سری باز کرده است با قابلیت های جدیدتری آماده ی استفاده است . این بار امکان استفاده از این قابلیت در حال حرکت هم میسر شده است و حتی امکان خطا هم در آن در نظر گرفته شده است تا به واقعیت هم نزدیکتر شود .
به عقیده ی بسیاری از گیمرها ، Check Point های موجود در بازی یکی از مشکلات بزرگ آن محسوب می شود . اغلب فاصله ی این چک پوینت ها زیاد می باشد که ممکن است با کوچکترین اشتباهی در بازی مجبور باشید مدت زمان زیادی از بازی را دوباره انجام دهید . این مشکل در مراحلی که نباید توسط دشمنان به هیچ وجه دیده شوید به مراتب جلب توجه بیشتری می کند تا جاییکه ممکن است که 80 درصد مرحله را رفته باشید و شناسایی شوید و همه چیز از اول شروع شود . البته این را هم می توان به حساب واقعی تر شدن بازی گذاشت .
قابلیت جذاب و جدید بازی را می توان به ایجاد صدا برای پرت کردن حواس دشمنان دانست . این قابلیت که به خوبی با سنسور Kinect کنسول مایکروسافت Xbox هماهنگ شده است در بسیاری از مواقع کارگشا می شود . با استفاده از کینکت می توانید با ادای جملاتی ، دشمن را به سمت خود بکشید . البته باید مواظب باشید تا صدا خیلی بلند نباشد و یا از تکرار زیاد آن جلوگیری کنید ، که در این صورت شاهد مشکوک شدن تعداد زیادتری از دشمنان به خود خواهید شد.

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

گرافیک
از آنجاییکه موتور گرافیکی باز یتغییری نکرده است و تیم سازنده همچنان از موتور قدیمی Unreal Engine 2.5 استفاده می کنند نباید انتظار گرافیکی فوق العاده و در حد عناوین بزرگ دیگر را داشت . البته سازندگان با ارتقاها و افزودن قابلیت های زاید به این موتور توانسته اند گرافیکی نسبتا خوب را ارئه دهند .
جزئیات در حد خوبی قرار دارند و محیط به خوبی طراحی شده است . طراحی سم بسیار خوب انجام شده است . اما طراحی همراهان سم و همچنین دشمنان موجود دارای نواقصی هست . حرکات بسیار نرم و روان انجام می گیرد و افکت های مختلف مانند دود و انفجار به زیبایی نمایان می شوند .
نورپردازی بازی یکی از بزرگترین نقاط قوت آن به حساب می آید . نور پردازی در مراحل روز کمی از مراحل شب پایین تر است ولی بازهم جزئیات قابل قبولی را ارائه می دهد . هر چیزی که در محیط قرار دارد نور را منعکس می کند و سایه ای ایجاد می کند تا سم در آن مخفی شود . نورپردازی در مراحل شب هم که جای خود را دارد . در تاریکی مطلق می توانید به آرامی به دشمن نزدیک شده و در یک لحظه او را از سر راه خود بردارید . سایه ها هم خود را به خوبی نشان می دهند اما بازهم در مواقعی شاهد تناقض هایی در آن ها هستیم . طراحی اسلحه ها ، لباس و تجهیزات سم و دورنمای بازی هم بسیار خوب است.

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

صداگذاری و موسیقی
از همان اولین رونمایی از بازی در E3 2012 همه ی طرفداران Splinter Cell متوجه چیزی عجیب شدند . میکل آیرون ساید دیگر در نقش صدا پیشه ی سم فیشر حضور ندارد و جای خود را به صداپیشه ای جوان تر با نام اریک جانسون داده است . یوبی سافت علت این کار را انجام همزمان عملیات موشن کپچر و صدا برداری و عدم توانایی آقای آیرون ساید در انجام حرکات سنگین موشن کپچر را در تغییر صداپیشه ی بازی اعلام کرد . البته اریک جانسون هم توانسته به خوبی کار خود را انجام دهد .
جدای از این قسمت بقیه ی قسمت های صداگذاری بازی به مذاق همه خوش خواهد آمد . صدای شخصیت های اصلی بازی کاملا با احساس و رفتار آن ها هماهنگ است . صدای اسلحه های مختلف با واقعیت همخوانی دارد . دیالوگ های رد و بدل شده بین سربازان دشمن بسیار جذاب ادا می شود . موسیقی بازی هم به نحو احسن کار خود را انجام می دهد و در مواقع حساس و اکشن بازی ، هیجانی وصف ناشدنی را انتقال می دهد .
صدای محیط هم که به خوبی بر گیم پلی بازی تاثیر گذار است و با ایجاد سر و صداهای مختلف می توانید حواس دشمنان را پرت کنید تا یا آن ها را کشته و یا به راحتی از پشت آن ها عبور کنید.

نقد و بررسی Tom Clancys Splinter Cell: Blacklist

نتیجه گیری
Tom Clancy’s Splinter Cell: Blacklist پس از اکشن شدن بیش از حد Conviction و نارضایتی طرفداران این سری ، دوباره به ریشه های خود همراه با اکشنی بهتر و عمیق تر بازگشته است . با قرار گیری حالات Ghost , Panther و Assault در بازی هر فردی می تواند به شیوه ی خود بازی را به اتمام برساند و با بالانس بسیار خوب بخش مخفی کاری با اکشن ، یک بازی فوق العاده محسوب می شود .
آخرین اثر منتشر شده از سری بازی های Tom Clancy در زمان حیات نویسنده ی آن دارای داستانی کلیشه ای که با سورپرایزهایی همراه شده است باعث شده تا گیمر تا پایان داستان ، بازی را دنبال کند .
این بازی ارزش خرید و انجام دادن آن را دارد و به علاقه مندان سبک مخفی کاری توصیه می شود حتما این بازی را تهیه کنند و از آن لذت ببرند .

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:46 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی Titanfall

 

نقد و بررسی Titanfall

عنوان Titanfall عنوانی است که از زمان تایید شدنش  تا زمان انتشار خود توانست طرفداران بسیاری را برای خود بدست اورد .عنوانی که چهره جدیدی را برای بازی های چند نفره و اکشن اول شخص معرفی می کرد.عنوانی ساخت استدیو Respawn .استدیو متشکل از خالقان سری عنوان هایCall of Duty MW و سازندگان سابق استدیو Infinity Ward. عنوان Titanfall عنوانی است که  کمی ما را به یاد بخش مولتی پلیر عنوان های Call of Duty  و Halo  می اندازد با این حال به هیچ وجه نمیتوان  گفت که Titanfall الهام گرفته از دو عنوان Call of Duty  و Halo  است و این عنوان حسی تازه , نواورانه و منحصر به فرد را  در هر بخش خود, در گیمر به وجود می اورد.

 

شاید بتوان گفت که این عنوان جزو بازی های است که به Xbox One توان مقابله با Playstation 4 را در بازار های جهانی می دهد.چیزی که برای من به وضوح مشخص است این است که تا زمانی که فرانچایز های Battlefield یا Call of Duty نواوری جدیدی از خود نشان ندهند عنوان Titanfal به عنوان یک نواوری و قدرت جدید در بخش بازی های مولتی پبیر و اکشن اول شخص باقی خواهد ماند.

یا یک Titan باشید  یا یک Pilot

نقد و بررسی Titanfall

در این عنوان بازکنان قادر به انتخاب بازیکن دلخواه خود هستند.ولی اجازه بدید که بگم در هر دو حالت بازی بسیار جالب خواهد بود
اگر شما انتخاب کنید که در نقش یک سرباز بازی کنید , باید با پای پیاده اظراف رو بگردید و با سلاح های مرگبارتون به دشمن شلیک کنید به مانند تمامی عنوان های اکشن اول شخص اما در Titanfall با ابزار های جالبی مانند Jet-pack که به شما در بلند تر پریدن یا حرکت برروی دیوار ها کمک می کند ,مجهز شده اید.

بازی کردن در نقش یک Titan هم در نوع خود جالب است.این ماشین های غول پیکر که از داخل توسط Pilot ها کنترل می شه مجهز شده به سلاح های بسیار قدرتمند و فابلیت های بسیار زیادی هستند و تجبره جدیدی را به شما خواهدن داد که قبلا در هیچ عنوان شوتر اول شخصی ندیده اید.

کنترل

نقد و بررسی Titanfall

کنترل بازکن در بازی کمی دشوار است و مدت زمان کوتاه لازم است تا گیمر به دکمه ها و قابلیت های ان ها مسلط
شود وی وقتی بطور در زمانی که توانایی کنترل کامل شخصیت خود رو یاد گرفتد از لحظه لحظه گیم پلی بازی لذت خواهید برد

گیم پلی

نقد و بررسی Titanfall

از نظر من می توان گفت که گیم پلی این عنوان در ژانر خود بی نظیر است.گیم پلی ای بسیار جذاب که شمارو ب ادامه هرچه بیشتر بازی تحریک می کنه.مبارزات بسیار پیش رفته و قابلیت های جذاب تایتان ها میتواند شمارو تا ساعت ها مشغول کند و همین نواوری های جدید هستند که این عنوان رو از بازی های هم سبکش متمایز میکنه و به شما یک تجربه جدید می دهد.در بازی شما در قالب دو گروه 6 نفره به جنگیدن با هم می پردازید و بقیه بازکنان موجود در بازی روبات هستند.ربات هایی که به هردو گروه کمک می کندد تا ماموریت هارو به پایان برسانند.در بازی های شوتر شما خیلی اوقات احساس می کنید که تنهایی در حال مبارزه با دشمان هستید اما در Titanfall شما هرگز این احساس را پیدا نمکنید و این را مدیون روبات های موجود در بازی هستید که به خوبی هرچه تمام تر طراحی شده اند.اما باید این موضوع را هم در نظر گرفت که از عنوان Titanfall  انتظار می رفت که قابلیت های سفارشی سازی بیشتری داشته باشد.به عنوان مثال شما در بخش اسلحه ها فقط با دوگروه از  انواع اسلحه رو به رو هستید.یک گروه مسلسل های سبک و Shotgun ها و گروه دیگر Sniper Rifle ها که در مرحله 35 برای گیمر باز می شود.و ام در کل می توان گفت بخش گیم پلی عنوان Titanfall بسیار عالی است.

گرافیک

نقد و بررسی Titanfall

این بخش از بازی  را نمی توان جزو نقاط قوت بازی دانست اما در کل بازی دارای گرافیک خوبی است و در بازی مواقعی شما را مجذوب خود می کند و صحنه های هر 15 مرحله موجود در بازی بصورت حرفه ای طراحی شده اند و دارای گرافیک نسبتا خوبی هستند. اما در کنسول Xbox One بعضی اوقات بازی با 792p اجرا می شود که در حد یک کنسول نسل هشتمی نیست.استدیو Respawn به کاربران خود قول داده است که در اینده با انتشار patch هایی برای این عنوان این مشکلات را رفع کند.

موسیقی

نقد و بررسی Titanfall

در این بخش می توان گفت که Titanfall به مانند دیگر بازی های شوتر دارای موسیقی هیجانی و با ریتمی تند است و چیز جدیدی را ارائه نمی دهد.در کل بازی دارای موسیقی مناسب بازی و هماهنگ با صحنه های بازی است.

نگاه کلی

نقد و بررسی Titanfall

در کل عنوان Titanfall در بسیاری از جهات مانند گیم پلی بسیار خوب عمل کرده است و از بسیاری از عنوان های هم سبک خود پیشی گرفته است  و یک تجربه بسیار بسیار جذاب را به شما می دهد و عنوانی است که حتما ارزش یکبار تجربه را دارد.

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:42 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

 

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

دوستانی که به بازی های شوتر سوم شخص علاقه دارند به احتمال زیاد با سری عنوان های Sniper Elite اشنا هستند.سری عنوانی که تا حدودی در زمان انتشار نسخه های خود موفق نبوده و گاهی اوقات با شکست هایی همراه بوده است.حال نسخه سوم از سری Sniper Elite منتشر شده است.اتفاقات این سری بین فاصله زمانی دو سری قبلی و در صحراهای داغ افریقا به وقوع می پیوندد زمانی که Karl Fairburne امریکایی , قصد دارد با ترور شخصیت های مهم ارتش المان ورق را به سود امریکایی ها برگرداند.حال نکته این جاست که ایا این نسخه نیز به روند نه چندان موفق نسخه های قبلی می پردازد یا قرار است تجربه ای جدید را به ما القا کند.با ما همراه باشید.

 

داستان

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

در واقع میتوان گفت که یکی از برگ برنده هایی که طرفین در جنگ جهانی دوم داشته اند تک تیرانداز هایی ماهر بوده است است که با کمترین سلاح و امکانات نقش بسزایی در پیش برد جنگ داشته اند.حال ما در نسخه سوم سری Sniper Elite نقش یک اسنایپربا نام Karl Fairburne را بر عهده داریم که مطمئنا اگر سری های قبلی این عنوان را بازی کرده باشید با این شخصیت و اینک چه بلایی بر سر او خواهد امد اشنا هستید زیرا که همان طور که گفتم داستان این نسخه کمی قبل تر از نسخه اولیه این عنوان اتفاق می افتد.اینبار کارل پا به صحراهای طلای رنگ افذیقا گذاشته اس زمانی که ارتش المان با جاه طلبی های خود حاکمیت انگلیس را بر این منطقه کم کرده و جای خود را محکم ساخته است.حال نقش شما به عنوان یک اسنایپر ای است که شخصیت هایی از پیش تایین شده را پیدا و ان ها را به قتل برسانید و در صورت لزوم  اطلاعات کسب کنید.لازم به ذکر است که شیوه داستان گویی در این عنوان نیز بصورت صفحات کمیک در پایان هر مرحله تهیه شده که بنظر می رسد برای عنوان هایی که در زمینه جنگ جهانی دوم باشند به قدر نیاز فیلم ها و ارشیو های واقعی وجود دارد که نیازی به استفاده از صفحات کمیک نباشد.در کل عنوان Sniper Elite III در این بخش به دست اورد جدیدی نرسیده است.

گیم پلی

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

اگر بخواهیم یک از پیشرفت های این نسخه که باعث تفاوت ان با نسخه های قبلی می ود همین بخش گیم پلی است.در این عنوان دیگر از گیم پلی سرد و بی روح Sniper Elite 2 خبری نیست و یک گیم پلی تا حدودی خلاقانه و هیجان انگیز جای ان را گرفته است.زمانی که شما باید با مخفی شد درون علفزار ها و یا ایستادن در تاریکی جلوی دیده شدن خود توسط دشمن را بگیرید و نکه قابل توجه این جاست که شنا  دیگر نمیتوانید با پاکسازی یک منطقه  و نابود سازی دشمن کار را پیش ببرید زیرا تعداد دشمن ها در هر منطقه برای نابودی شما بعد از دیده شدن کافیست پس  اینطور که به نظر می رسد خود بازی شما را به رد کردن مراحل بصورت مخفی کاری هدایت می کند .اگر چه گیم پلی  این نسخه از Sniper Elite ویژگی ها و پیشرفت های زیادی داشته اما باید این را در نظر گرفت که هنوز ما با عنوانی متوسط از نظر گیم پلی  روبه رو  هستیم.

گرافیک

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

یکی از مهم ترین ضعف هایی که سری عنوان های Sniper Elite با ان درگیر هستن مسئله گرافیک است از زمان انتشار نسخه اول تا نسخه سوم همیشه مشکلات گرافیکی دیده میشده اما میتوان گفت که در این نسخه کمی به این موضوع رسیدگی شده.ترکیب رنگ های زرد و قهوه ای صحنه ای چشم نوازی را در این عنوان ایجاد می کند که در نوع خود جالب است.مراحل این عنوان در دو زمان شب و روز ساخته شده اند که تغیرات رفتار سبازان و محیط را در انی دو زمان به خوبی حس کرد.صحنه های سینماتیک بازی به هنگام ورود گلوله شما به بدن دشمن پیشرفت هایی داشته اما هنوز هم جای کار دارد.یکی از ایرادات بزرگی که در مینه گرافیک می توان از انی بازی گرفت زمانی است که شما دشمن خود را با چاقو از پشت می زنید ,سرباز دشمن مانند پر کاه به زمین می افتد گویی که شما با یک انسان سرو کار نداشته اید و این ضعف ها هستند که شما را برای ادامه دادن بازی دلسرد می کندد.همان طور که میدانید عنوان Sniper Elite IIIبرای کنسول های نسل هفتم و هشتم و همچنین PC منتشر شده است و باید این را گفت که ما شاهد یک تفاوت بسیار زیاد در گرافیک این عنوان در کنسول های  نسل هفتمی و کنسول های نسل هشتمی هستیم و تفاوت گرافیکی این دو را میتوان در کم بود سرعت لود تکسچرها و باگ های گرافیکی در کنسول های نسل هفتمی دید.بطور کلی بخش گرافیک در عنوان Sniper Elite III اصلا قابل قبول نیست و نیاز به پیشرفت های بسیار زیادی دارد.

صدا گذاری و موسیقی

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

در این عنوان خبری از دیالوگ های رد وبدل شده بین شخصیت ها نیست و بنظر می رسد که کمی خالی از لطف است که هیچ دیالوگی در بازی نباشد.موسیقی های پخش شده در هنگام موقعیت های مختلف خوب کار شده است و میتواند  حس ان لحظه  را به شما منتقل کند.صداگذاری اسلحه ها هم به خوبی کار شده و مشکلی در ان نخواهید دید.در کل این بخش شاهد پیشرفت های چشم گیری بوده ام در بعضی مواقع هم کم کاری هایی از سوی سازنده صورت گرفته است.

کلام اخر

نقد و بررسی عنوان Sniper Elite III

در کل عنوان Sniper Elite III با ضعف هایی که دارد و با وجود نواوری هایی که در این نسخه وجود داشت نوید یک عنوان خوب را به شما نمی دهد و مانند نسخه های قبلی خود به عنوان یک بازی متوسط باقی می ماند.اگر از طرفداران این سری هستید پس به احتمال زیاد از این عنوان خوشتان می اید و اما در رابطه با بقیه باید این را بگم که اگر در حال حاظر ار بی بازی رنج می برید و کار دیگری نیز ندارید خرید این بازی را می توانید یکی از راه پیش پای خود بدانید.

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:41 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

برسی بازی Prototype 2

 

برسی بازی Prototype 2

ورژن سری بازی  prototype عنوانی بزرگ و بسیار در سبک open-world بود.این بازی همراه با infamous در سال 2009 ارزش های زیادی در این سبک را بنا ساختند.البته بازی در کنسوا پلی استیشن سه بود.نسخه اول prototype  گرافیک افتضاح و دل نچسبی را داشت ولی گیم پلی بازی اعتیاد اور میخکوبکننده ای داشت.

پس از فروش بسیار زیاد این بازی استودیو رادیکال تصمیم گرفت تا نسخه ی دوم بازی را بسازد.در نسخه اول شما در نقش فردی به نام الکس مرسر قرار می گرفتید ولی در این نسخه شما دیگر در نقش الکس مرسر بازی نمی کنید بلکه در نقش فردی به نام جیمز هلر قرار می گیرید که یک سیاه پوست است. داستان از انجایی شروع می شود که رسانه ها دلیل پخش شدن ویروس بلک واچ و مرگ مردم بی گناه را تقصیر الکس مرسر می اندازند.همسر هلر به اون زنگ می زند و از او می خواهد که نیویورک برگردد زیرا می ترسد دچاز مبتلایی به ویروس بلک واچ شود و تا دمه مرگ می رودچون بیماری با کمی تداخل می توانست فر را بکشد ولی وقتی جیمز به نیویورک باز می گردد جسد خانواده خود را در حال سوختن می بیند و در این حال او به شدت عصبانی می شود. و حال جیمز مسئول از بین بردن ویروس است.الکس در اولین ماموریت خود بسیار خون الود می شود و مقابل الکس قرار می گیرد و با او درگیر می شود و پس از درگیری الکس به او ویروس بلک واچ منتقل می کند دلیل این کار این بود که می خواست برای خود برده بسازد  و جیمز فردی همانند الکس می شود که فرا تر از انسان و یا فراتر از یک هیولا می شود.بعد از این اتفاقات جیمز از ارتش خارج می شود و می خواهد انتقام خود را از الکس بگیرد و ویروس بلک واچ را از بین ببرد. یکی از مهم ترین بخش های بازی گیم پلی بسیار هیجانی و هیرت انگیز هست هست .در این نسخه با گیم پلی فان و روان طرف هستید.شما در بازی قابلیت های بی شماری دارید مثلا میتوانید یکی را بکشید و خود را همانند ان فرد بکنید که در نسخه قبل بوده است و تغییریدر شمارش اینکار ندارد چون می توانید شخص دیگری باشید.

برسی بازی Prototype 2

با پیشروی در بازی شما با کشتن غول ها سلاح های جدید به دست می اورید که هر کدام قابلیت های دارند. چنگک ها ، اره ، چسب جاذبه .یکی از ویژگی های جدید گیم پلی اضافه شدن قسمت مخفی کاری هست ولی مخفی کاری در بازی به همین سادگی نیست  توجه داشته باشید که در بازی هیتمن اساس گیم پلی مخفی کاری است در این بازی قسمتی از این مرحله ها مخفی کاری وجود دارد.در بازی دستگاه های وجود دارند که می توانند شما را شناسایی کنند که به صورت سنسور می باشند دلیل شناسایی امواجی که در شخصیت بازییاز هست بسیار زیاد تر از یک فرد معمولی هست.روش کشتن در این بازی  که می توان انها را پرتاب کنید یا DNA  و جسد انها ببلعید که به عمر شما اضافه میگردد.پریدن و راه رفتن روی ساختمان و شناور ماندن در هوا بسیار لذت بخش است. وبه شما هیجان می دهد.یکی از از ایرادات بازی تکراری شدن گیم پلی در طول بازی و علت ان تکراری بودن ماموریت ها است که هیچ تنوع ندارند وو خسته کننده هستن و از داستان بازی به بی راهه مشیده می شود.در بازی شما میتوانید سوار هلیکوپتر یا تانک شوید و یا میتوانید اسلحه انها را از جا بکنید.گیم پلی بازی وسیع تر از نسخه قبلی شده است.چون استدیو رادیکال اینبار می خواست بازی اسپایدر من که جنبه Open- world دارد شکست دهد.بازی رو درجه easy بسیار بسیار اسان هست  وخسته کننده چون هیچ مردنی در مار نیست و سطح هوش مصنوعی دشمن پایین می آید  ولی در درجه های دیگر کمی سختر می شود.

برسی بازی Prototype 2

هوش مصنوعی بازی هم کمی کمتر شده است.گیم پلی بازی همانند نسخه های قبل خشن است و شما می توانید دشمنان خود را با روش های مختلف بکشید.و لی دیگر نیاز به آپدیت حرکات نیست در نسخه قبل با گرفتن XPs  می توانستید قدرت ها را مثل پول بخرید و بر بدن خودتون ثبت نمایید ولی با گذشت زمان شما به طور اوتوماتیک از حرکات بهره مند می شوید.استودیو دالبی که با ورژن 5.1 در عرصه بازی کمک های فراوانی به شرکت رادیکال کرده است موسیقی بازی در لحظه اول تازه گی دارد اما با مدت زمان خسته کننده است.صدا های محیط مثل صدای مشت ، منفجر شدن وسایل حمل ونقل بسیار عالی کار شده است. صدای شلیک تانک ها و اسلحه ها و هلیکوپتر بسیار خوب است و از صدای های طبیعی انها استفاده شده است.

برسی بازی Prototype 2

توصیه نویسنده

امسال بازی Open world مخاطب را جذب می کند و تجربیات زیادی در بازی به ما یاد می دهد.اگر اثر با ورژن قبل تغیراتی کرده پیشرفت چشم گیری داشته و ارزش یکبار تمام کردن را دارد.از نظر من این بازی بازی می باشد که ارزش وقت گذاشتن دارد.

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:40 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

بررسی DmC: Devil May Cry

 

بررسی DmC: Devil May Cry

شاید آن موقع که Hideki Kamiya در حال ساخت نسخه ای جدید از Resident Evil بود هیچ گاه به این روز فکر نمی کرد که به بازیی خواهد رسید که پایه گذار بسیاری از اساس سبک Hack and Slash شود . کامیا که متوجه تفاوت های بسیار نسخه ی در حال ساخت با بازی و ریشه های رزیدنت اویل شد و در آن پتانسیل تبدیل شدن به یک IP موفق را دید تصمیم گرفت تا آن را به یک بازی کاملا مستقل تغییر دهد . بازیی که 4 نسخه از آن منتشر شد و طرفداران زیادی هم پیدا کرد .
بعد از عرضه چهارمین نسخه ی شماره دار از بازی آقای کامیا از این بازی کنار گذاشته شد و Capcom رویه ی خود نسبت به این بازی را تغییر داد . ساخت عنوان جدید از استودیوی Platinum Games به استودیوی غربی Ninja Theory که سابقه ساخت Enslaved و Heavenly Sword را در کارنامه ی خود داشت واگذار شد .
در سال 2010 اولین اخبار توسط مجله ی Game Informer به بیرون درز کرد تا در نمایشگاه TGS 2010 کپکام رسما ساخت این بازی را تایید کند . اولین تصاویر و تریلرهای بازی موجبات خشم طرفداران قدیمی این سری را در بر داشت . ظاهر و ملیت و شاید شخصیت دانته به طور کلی تغییر کرده بود و با وجود شماره دار نبودن بازی ، بحث Reboot بودن آن داغ شد . پس از فشار طرفداران بازهم تغییراتی در دانته ایجاد شد ولی کافی به نظر نمی رسید .
دانته جوانی علاف و خوش گذران غربی با ملیتی انگلیسی شده بود و از همه مهمتر رنگ موهای او از سفید به سیاه تغییر کرده بود .

 

بررسی DmC: Devil May Cry

داستان
داستان بازی از آن جایی شروع می شود که دانته پس از خوشگذرانی های بیش از حد شب گذشته ، بیدار می شود . دختری به نام Kat به سراغ او می آید و از او درخواست کمک می کند که ناگهان دنیا در مقابل چشمان دانته شروع به تغییر می کند . هیولایی بزرگ از دریا به سمت خانه دانته حمله می کند و تنها کسی که می تواند دانته را در این شرایط راهنمایی کند کت می باشد . پس از مبارزه با موجودات عجیب ، دانته به همراه کت به محلی که فرماندهی گروهی موسوم به Order قرار دارد می روند و در آنجا با Virgil ملاقات می کند .
ویرجیل که می بیند دانته او را به یاد نمی آورد و هیچ چیزی از دوران کودکی اش در خاطرش نمانده، سعی می کند تا گذشته را به یاد دانته بیاورد .
پدر دانته ، Sparda یک شیطان و مادرش Eva یک فرشته بود . سال ها قبل شیطانی به نام Mundus به خانه ی آنها حمله می کند و Eva را کشته و Sparda را اسیر و تبعید می کند . بعد از دیدن و شنیدن این موضوع ، دانته قصد بر انتقام از Mundus می گیرد . اما در زمان حال ، Mundus صاحب شهر Limbo که دانته هم در آن زندگی می کند شده است و توانسته با استفاده از قدرت های شیطانی خود کنترل کامل شهر را به دست بیاورد . Mundus با استفاده از ابزارهایی مثل دوربین های مدار بسته و رسانه های جمعی افکار عمومی را در دست دارد و با نوشیدنیی شیطانی که مردم را به خود معتاد کرده است آنها را طوری که خودشان هم نمی دانند برده ی خود ساخته است .
با این اوصاف کار دانته بسیار مشکل است و برای از بین بردن Mundus باید کم کم او را ضعیف و در نهایت از بین برد که این کار هم با از بین بردن مراکز مهمی همچون ایستگاه تلویزیونی محقق می شود ……

گفتنی است که در پایان بازی ، دلیل سفید بودن موهای دانته در سری اصلی بازی معلوم می شود !

بررسی DmC: Devil May Cry

گیم پلی
سبک بازی که Hack and Slash می باشد همانند نسخه های قبلی بازی دارای سرعت بالایی می باشد . کنترل بازی دارای روندی خوب و روان می باشد . حتی گیمرهای تازه وارد به این سری هم به سرعت با آن آشنا می شوند . تعداد کمبو های طراحی شده برای دانته بسیار بالا می باشد . سازندگان با قرار دادن حالتی که سیستم فرشته ای به آن می گویند این تنوع را دو چندان کرده اند . در این حالت ، دنیای اطراف دانته دوباره دچار تغییر می شود ، موهایش به رنگ سفید در می آید و قدرت ضرباتش به مراتب مرگبار تر می شوند . همچنین در این حالت اکثر دشمنان در هوا معللق می شوند که کار را برای از بین بردنشان راحت تر می کند .

سلاح های بازی از تنوع بالایی برخوردار هستند . بازی دارای 5 سلاح سرد و 3 سلاح گرم می باشد که با طی کردن مراحل به دست می آیند . به جز شمشیر اصلی دانته ، 4 سلاح دیگر به دو دسته ی شیطانی و فرشته ای تقسیم بندی می شوند .
سلاح های فرشته ای دارای سرعت بالا و قدرت پایین و نور آبی رنگ هستند که برای مبارزه با تعداد زیاد دشمنان کاربرد دارد و سلاح های شیطانی که به رنگ قرمز هستند دارای سرعت پایین و قدرت بالا می باشند و برای از بین بردن Boss های بازی بسیار لازم می باشند . سلاح های گرم هم که برای از بین بردن دشمن از فاصله ی دور کاربرد دارد .
هر کدام از این دو نسخه از سلاح هم دارای ضربات معمولی و ضربات قدرتی می باشند که در اکثر ضربات قدرتی شاهد بردن نبرد به آسمان هستیم طوری که با زدن ضربه دشمن به آسمان پرتاب می شود و دانته هم می تواند با پرش ، ضربات خود به دشمن را ادامه دهد .
اما جدای از سلاح های فرشته ای و شیطانی ، دانته به دو چنکگ برای هر نوع نیز مجهز است . چنگک فرشته ای که دانته را به سمت هدف مشخص می برد و چنگک شیطانی که هدف را به سمت دانته و مرگ می کشد .

از بزرگترین قسمت های گیم پلی بازی را می توان محیط پلتفرمر بازی دانست . شهر Limbo را می توان بزرگترین دشمن دانته در بازی دانست . به محض دیده شدن دانته توسط دوربین های مدار بسته ، شهر تبدیل به برزخی برای دانته می شود که هر لحظه برای از بین بردنش تلاش می کند . دیوارها به هم نزدیک می شوند و یا زیر پای دانته ناگهان خالی می شود که باید با پرش ها و استفاده از چنگک ها خود را به مکان امن برسانید که همین قسمت حدود 70 درصد بازی را به خود اختصاص می دهد .

بررسی DmC: Devil May Cry

تنوع دشمنان در نوع خود بسیار بالاست . در هر مرحله شاهد اضافه شدن نوعی جدید از دشمنان هستید که بعضا نسخه ای ارتقاء یافته از همنوعان خود در مراحل قبل هستند . این دشمنان هم را می توان به سه گروه تقسیم کرد : دشمنانی که بر روی زمین هستند ، دشمنانی که در آسمان هستند و پرواز می کنند و بالاخره Boss ها که در آخر مراحل قرار دارند .
دوباره خود این دشمنان هم دارای تنوع هستند . برخی با سلاح های فرشته ای و برخی با سلاح های شیطانی قابل کشتن هستند که ترکیب این دشمنان در یک مکان باعث به چالش کشیدن گیمر می شود .

مراحل طراحی شده در بازی بالغ بر 20 مرحله ی اصلی و چند مرحله ی فرعی می باشد . مراحل اصلی ، روند داستانی بازی را پیش می برند و هر کدام در مکان های مختلفی انجام می شوند که پس از انجام چند مرحله باید با Boss مربوط به آن بخش مبارزه و آن قسمت را پشت سر بگذارید . در کل مراحل بازی را می توان در حدود 8 منطقه کلی دید که با توجه به تعداد کم مناطق ، دارای تنوع بالایی هستند که تکراری بودن آن را کم می کند .
البته بر خلاف نسخه های قبلی این بازی ، در این بازی شاهد فقط 6 باس خواهید بود که در نوع خود عجیب می باشد .
مراحل فرعی هم در بازی وجود دارد . این مراحل که به صورت درهایی در گوشه و کنار مراحل اصلی قرار دارند ، هر کدام دارای کلیدی منحصر به فرد هستند که با پیدا کردن کلید آن ها می توانید به آن دست پیدا کنید . با انجام این مراحل می توانید امتیاز و جوایزی دریافت کنید که به پیشبرد بازی برای تان بسیار موثر هستند .

سیستم Upgrade هم در بازی گنجانده شده است . برای آپگرید کردن می توانید در ابتدای هر مرحله و قبل از ورود به مرحله ، این کار را انجام دهید و یا به مکان های مشخصی که در بین مسیر پیشبرد مراحل وجود دارند رفته و قابلیت های خود را بهبود بخشید . تمامی اسلحه های و کمبوهای دانته قابل ارتقاء هستند . هر اسلحه بیش از 10 ارتقاء را در بر می گیرد که با پیدا کردن Orb ها و جمع آوری امتیاز از کشتن دشمنان می توانید آن ها را ارتقا دهید . همچنین قابلیت تمرین هر ارتقاء هنگام خرید آن و آشنایی با نحوه ی استفاده از آن قبل از ورود مجدد به بازی وجود دارد .

بررسی DmC: Devil May Cry

HUD بازی بسیار ساده و در عین حال جذاب طراحی شده است . در گوشه سمت چپ تصویر دو نوار وجود دارد . یکی نشان دهنده مقدار سلامتی دانته است که اگر کم شود با کشتن دشمنان بر آن اضافه می شود و نوار کوچکتری که در زیر آن قرار دارد و با کشتن سریع دشمنان پر می شود مقدار استفاده دانته از حالت فرشته ای را نمایش می دهد ، هرچه این نوار بیشتر باشد دانته مدت زمان بیشتری را می تواند در حالت فرشته ای خود باقی بماند .
در سمت راست و بالای تصویر در هنگامی که ضرباتی سریع و مرگبار به دشمن وارد می کنید شاهد امتیازات مربوط به آن خواهید بود و در نهایت در سمت چپ و پایین تصویر هم 3 نوع سلاح دانته را خواهید داشت که در نسخه ی PC با استفاده از موس می توانید به راحتی بین آن ها سوئیچ کنید .

بررسی DmC: Devil May Cry

پس از به پایان رساندن خط داستانی که شاید کمی کوتاه و برای به پایان رساندن آن فقط 8 ساعت لازم است ، شاهد آزاد شدن نوعی از درجه سختی به نام Dante must Die و همچنین قابلیتی جدید در تنظیمات بازی که باعث سفید شدن موهای دانته در تمام مراحل بازی می شود خواهید بود .
درجه های سختی بازی با توجه به نوعشان دارای خصوصیاتی متفاوت هستند . مثلا در درجات سختی بالا ، شاهد از بین رفتن دانته بر اثر برخورد یک ضربه خواهید بود که ارزش تکرار بازی را بالا می برد .

بررسی DmC: Devil May Cry

گرافیک 
بازی DmC برای اولین بار از موتور Unreal Engine 3 استفاده کرده است و انصافا در استفاده از این موتور به خوبی عمل کرده است . بخش گرافیکی بازی را می توان یکی از بی نقص ترین بخش های بازی دانست که اوج آن را در نورپردازی و سایه پردازی های بازی دید .
طراحی شخصیت های اصلی بسیار بالاست و طراحی حرکات صورت آن ها با استفاده از Motion Capture توانسته حالتی طبیعی را به شخصیت ها بدهد . طراحی Boss ها هم دارای جزئیات بالایی می باشد . دشمنان معمولی بازی هم با تنوع بالا و خوب طراحی شده اند .
چشم انداز بازی هم بازی را زیباتر از قبل کرده و نمای شهر را می توان تا دوردست مشاهده کرد . البته از نمای نزدیک ، اشیاء و محیط بازی دارای نقاط ضعفی هستند که دلیل بیشترشان را می توان موتور استفاده شده در بازی دانست .

رنگ بندی محیط هم از نکات هنری بازی به حساب می آید . در اکثر مراحل شاهد رنگ هایی تند مانند قرمز و نارنجی هستیم که البته در برخی از قسمت ها بیش از حد از رنگ های عجیب و غریب و تند استفاده شده ، ولی باز هم به تنوع محیط می افزاید .

اما در قسمت فیزیک بازی بر خلاف گرافیک آن عمل شده است . عملا در محیط بازی شاهد هیچگونه فیزیک و تعاملی نخواهید بود . هیچ چیز قابل تخریب نیست و برخی باگ ها هم در آن دیده می شود که مهمترین آن ها را می توان گیر کردن Boss ها در قسمتی از محیط دانست که باعث از بین رفتن ساده ی آن ها توسط دانته می شود . در برخی مناطق هم برخی شمنان به کلی از منطقه خارج می شوند و امکان از بین بردنشان وجود ندارد و باید از آخرین Check Point دوباره به ادامه بازی پرداخت .

صداگذاری 
اکثر آهنگ های بازی توسط گروه Noisia و در سبک الکترونیک و راک ساخته شده اند که در هنگام مبارزات به اوج خود می رسند و لذت مبارزات را به بالاترین سطح خود می رسانند . در هنگام پخش دموها و یا قسمت های پلتفرمر هم شاهد موسیقی هایی آرام تر هستیم که البته با شروع کردن محیط به تلاش برای از بین بردن دانته ، دوباره شاهد اوج گرفتن موسیقی می شویم .

صداگذاری شخصیت ها کاملا مطابق با نوع شخصیت و هماهنگ با حرکات صورت آن ها می باشد . از صداگذاران بازی می توان به : Tim Philips در نقش دانته ، David de Lautour در نقش ویرجیل ، Sage Mears در نقش کت و Louis  Herthum در نقش مانداس اشاره کرد .

در کل صداگذاری بازی هم در سطح قابل قبولی می باشد و نقص خاصی در آن دیده نمی شود . به جز اینکه در برخی مواقع تعداد دیالوگ های پایین مشکل ساز می شود به خصوص هنگام مواجهه با Boss ها که شاهد تعداد چند دیالوگ تکراری از زبان آن ها خواهید شد .

بررسی DmC: Devil May Cry

نتیجه گیری
بازی Dmc: Devil may Cry که به نوعی نسخه ای بازسازی شده از سری اصلی می باشد ، در کل عنوانی خوش ساخت از آب در آمده است . اگر از طرفداران قدیمی این عنوان نباشید به راحتی با آن ارتباط برقرار خواهید کرد و با آن هیچ مشکلی نخواهید داشت و تا مدتی سرگرمتان خواهد کرد . اما اگر از گیمرهایی هستید که سری های قبلی آن را بازی کرده اید و با آن دانته خاطرات خوشی دارید ، موضوع کمی فرق می کند و ممکن است این بازی را حتی در حد نام Devil may Cry ندانید !

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:38 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

آیا Batman : Arkham Origins Complete Edition منتشر می شود !؟

آیا Batman : Arkham Origins Complete Edition منتشر می شود !؟

چندی پیش در وبسایت Amazon المان عنوان Batman : Arkham Origins Complete Edition در لیست بازی های این وبسایت قرار گرفته  و با توجه به ان قرار شده است که این عنوان برای پلتفرم های PC, PS3و Xbox 360 منتشر شود.این در حالی است که عنوان Batman : Arkham Origins Complete Edition هنوز بطور رسمی توسط کمپانی Warner Bros تایید نشده است.

 

با توجه به اخبار های موجود این عنوان شامل تمامی بسته های الحاقی منتشر شده تا این زمان و سه عنوان Batman : Arkham Asylum، Batman: Arkham City و Batman : Arkham Origins خواهد بود.در اخر نیز می توانید تصویری از کاور این عنوان را مشاهده کنید.

 

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:,

] [ 22:37 ] [ محمد گیمر ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه